Friday, September 08, 2006

جنگ ایدئولوژیک یا آزادی ایدئولوژیها



این مقاله در شماره ی 39 کرفتو قبل ازیورش علیه من و یا بقول بعضی از قلم بدستان کردستانی کودتای مدیر مسئول و آن حضرات
شیرپاک خورده علیه نویسنده و سر دبیر ( اینجانب ) به چاپ رسید.


جنگ ایدئولوژیک یا آزادی ایدئولوژیها

زرقاوی ها که می کشتند – کشته می شوند

ای کشته کرا کشتی تا کشته شدی زار
تا باز که او را بکشد آنکه ترا کشت

ساموئل بکت زمانی که در" انتظا ر گودو" را می نوشت- آیا می دانست آنچه راکه اویک روز تیاترپوچی می نامید
( ابزرد)(absurd)
اکنون به تئاتری نوید بخش بنام تئاترواقعی سوسیال دمکراسی
تبدیل شده است
قهرمانانی که صبح تا غروب در زیر درختی در برهوت هستی به انتظار نجات بخش " گودوها "
می نشینندو در چهار چوب انحصار طلبانه و دیکتاتوری ذهنی – در باورهای اید ئولوژیک یک سونگر خود غرق می شوند-
آیا کهنه پرست – مرتجع وواپس گرا نیستند؟
آیا چشم انتظاربی همتی خویش – راهی به عبث نمی پویند؟
آنان که توانایی مادی و معنوی خود و جامعه ی خود را نا دیده می گیرند و
به آمدن یک نجات بخش چشم دوخته اند –
خود باید برای بهبودئ و سر وسامان دادن به زندگی امروزیشان بکوشند!
این نجات بخش در بسیاری از ادیان و بسیاری از اید ئولوژی ها د یده شده است
– عیسی در مسیحیت- مهدی در تشیع – شویانس در زردشتی و .......
همچون طبقه ی گارگردر روند و جریان ماتریالیسم تاریخی
که آنرا سر نوشت محتوم مبارزه ی انسان وزحمت کشان می دانستند-
که این سر نوشت با دگر گونیهای ابزار تولید-
روابط تولیدی و کشمکش های نوین فرهنگی و باورهای نو به انجام نرسید
و افول هم کرد و لیبرال ها با بهره بر داری از الگوی رفاه اجتماعی
آنرا دگرگون و تئوری های طبقاتی را را به کژراهه کشانید ند.
چه کسی شما را مامور کرده است که دیگران را بکشید- غیر خود را تا به بهشت موعود بروید؟
اصلا" جایگاه دائمی شما در آفرنیش کجاست؟
چه کسی شما را مامور کرده است تا با انقلاب های قهر آمیز
و استقرار دیکتاتوری های کوچک و بزرگ برای انسان تعین تکلیف کنید؟
اصلا" شما ها آدرس بهشت یا مدینه فاضله ی توماس مورها را می دانید؟
القاعده – جند والسلام – طالبان و سنته الاسلام مقتدا صدر ها
– بن لادن ها وملا عمر ها و زر قاوی ها تمامی مرتجعان ضد بشری و خیانت کاران ریز و درشت
خود بهشت خواننده محکوم به فنا هستند!
که بهشت از آن کسانی ست که دلی را بدست می آورند
و به جای بمب بر روی لب های کودکان آزاده و زنان در بند و بی گناهان تاریخ ظلم و ستم جباران
- گل لبخندی می کارند و درخت سر سبز مهربانی و آشتی و صلح و آزادی را آبیاری می کنند!
جامعه ی مد نی یعنی زیستن همگان با باورهای متفاوت-فعالیت های متفاوت-
وجود احزاب ملی و مردمی که تا نگهبان آزادی باشند و کسی را یاری آن نباشد
که علیه باور های دیگران بستیزد –
و آنها را نابود کند و خود را محور عالم بداند. این افراد متجاوز – خود سر و ضد جامعه ی مدنی هستند.
و جایگاهشان بخاطر نسل کشی هایشان جوخه های اعدام است!
چون می خواهند جامعه ی مدنی – صلح و آشتی و برادری و برابری انسان را
در اومانیستی سوسیال دمکرات نابود کنند!
آنها می خواهند بزور بمب و گلوله و خود کشهای انتحاری افطار خود را بر دیگران تحمیل نمایند
و نمیدانند که قرون واسطی و سیادت کلسیا و مسجد های فرمایشی سالهاست که تمام شده است.
سر نوست محتوم تک حزبی ها – دیکتاتوری ها ی پرولتاریایی
یا حکومت های مذهبی شیعه یا سنی یا چه ارتد کسی و چه پروتستان
در قدرتمداران کلیسا یی در گذشته و حال- جایی جز دوزخ خود خواسته ندارند!
تفکرات محاصره ی روستاها از طریق شهر ها- " مارکسیسم لنینسیم"
یا محاصره ی شهر ها از طریق روستاها – " مائوئیسم و چگوارا"
امروز کاملا" دگر گون شده و شکل هم پیمانی و هم زیستی مدنی و همگانی را
در شهر ها و روستاها درفضایی سرشار از صالح و آشتی و آزادی احزاب دگراندیش
و فدراتیوهای ملی پی ریزی کرده و می کند.
جنایت افغانستان طالبانی و کشتار های کورتروریستی درعراق آزاد شده دلیل بارز
این مدعاست. کشتارمردم بی گناه توسط استالین ومائو و خمر های سرخ و کشورهای بلوک شرق در گذشته و آنچه که با کلیسا در قرون وسطی رفت نیز ملاکی برای آنچه که در بالا تاکید شد- تلقی می گردد.
زرقاوی ها بت می شوند در کشتارو عملیات تروریستی و
بعد بت ها این چنین می شکنند.زیرا بر خلاف جریان آب شنا می کنند.
خاور میانه در سقوط صدام – طالبان و زرقاوی و ملا عمر ها شادمان است.همان گونه که ملت ستم دیده ی مااز سقوط هلاکو و چنگیز و جهان از سقوط دیوانه ای چون هیتلر.
برای خشک کردن مرداب واپس گرایی در منطقه ی خاور میانه
به یک بستر سازی فرهنگی گسترده جهانی نیازمندیم. شناخت ضرورت های جامعه ی مدنی
– درک وسیعی از تفکرات سوسیال دمکراسی و استقرار رژیم های سوسیال دمکرات-
فدراتیو در کشورهای دیکتاتوری زده- و تدوین قانونی فراگیر برای گسترش عدالت-صلح-آزادی
و رفاه جمعی بشریت – بیگمان مشت محکمی بر تفکرات تروریستهای امروز جهان خواهد بود.
بی شک حامیان تروریست ها خود در بارور کردن سرمایه
و تجهیزات تروریست ها و ترغیب کردنشان به ادامه راه بی برگشتشان سهیم هستند. حمایت آنها از تروریست ها بخاطر ترس خود آنها از دمکراسی ست!
مردم صلح دوست جهان و تما می کشورهای آزاد و دمکرات با همت آزادیخواهانشان
جنگ ایدئو لوژیک را محکوم می کنند و آزادی ایدئولوژها را پاس می دارند.
امروز نوبت زرقاویها بود و فردا نوبت بن لادن ها است!
دگر گونی در ساختار قدرت ابر قدرت ها تا اینکه همه ی اعضاء جامعه ی جهانی
صاحب حق وتو شوند یا آنرا از ید قدرت چند کشور خارج نمایند.
ضرورتی تاریخی در جهان امروز است که قدرت یک سو نگر تبعیض می آورد
و قدرت مردمی در حکومت های مردمی ضد تبعیض و ضد بیعدالتی ست!
و بشریت می رود تا در دهکده ای جهانی همسایه هایی مهربان و عادل
برای آزاد زیستن در کنار یکدیگر بی جنگ و ترور و خون ریزی ساکن سازد!

No comments: