Friday, January 05, 2007

بیایید مریوان حلبچه ای را تیر باران کنیم

بیاید تا مریوان حلبچه ای را سنگسار کنیم



نویسنده : ونوس فایق1



ترجمه از کردی به فارسی



فتوای کشتن نویسنده ای ار سوی گروه های اسلامی عراق که خواستار آزادی و عدالت برای نصف جامعه ی انسانی یعنی زنان بود – این باور را در من تقویت می کند که راه درازی تا رسیدن به شعارهایی که در درون مایه ی خود عشق به آزادی – به میهن و عدالت را ندا می دهد – در پیش رو داریم.

هیچگاه عدالت و عشق کامل نمی شود اگر نیمه ای از مردم جامعه ی ما امکان آزادی و تحصیل را نداشته و در مقابل ستم های اجتماعی خفه شوند.

چه صحبت از حکومتی مستقل شود و چه صحبت از رستگاری و آزادی زنان – هیچکدام از اهمیت دیگری نمی کاهد. به اعتقاد من آنگاه که صحبت از ملتی آزاد ومستقل می شود- آزادی آن ملت کامل نیست اگر نصف جمعیت آن در زیر چماق و سرکوب و تبعیض مانده باشد. این مسئله تعبیر این این نکته است که آزادی و انقلاب ما تا کنون فقط برای نیمی از مردم جامعه ما مثمر ثمر بوده است.
می گویند گویا مریوان حلبچه ای نویسنده ای کرد عراقی- کتابی به نام " سکس و شریعت و زن در تاریخ اسلام " نوشته است. متاسفانه من نه نویسنده را می شناسم و نه کتاب او را خوانده ام. اما با احساس و درک زنانه خود می توانم حد س بزنم که نویسنده در چه موردی سخن راند ه است. بی شک او نمی گوید که زنان خود را لخت کنند و در سر جاده ها بیایستند- نمی گوید که لخت شوند و بدن خود را بدست کسی که پول بیشتر می دهد بسپارند – نمی گوید به زنان تا کنار خیابان ها با هر رهگذری هم خوابه شوند و امور جنسی خود را عرضه کنند. نمی گوید که زنان در یک زمان چهار تا شوهر داشته باشند- نمی گوید بزنان که رای شما دونفر در مقابل یک رای یک مرد است آنگاه که در دادگاه شهادت می دهید. نمی گوید از ارث پدری دو برای پسر و یک برای دختر – نمی گوید بزنان که شما وضوی مرد را باطل می کنید. نمی گوید آنچه که وضو را باطل می کند – سگ و خر و زن است. نمی گوید که شما مردان هرماه که چند روز دچار حیض و خونریرزی می شوید – بد نتان پاک نیست و نمی توانید دست به قرآن بزنید یا نماز بخوانید. به مردان نمی گوید که شما باید حجاب داشته باشید. تا زنان شما را نبینند و نظر حرامی به شما نیفتد. نه او این چیز ها رانمی گوید. پس به نظر شما نویسنده آن کتاب چه حرف هایی ممکن است زده باشد ؟چه چیزی که مریوان حلبچه یی را شایسته ی دستگیری و کشتن و سنگسار می کند ؟

بیاید تا همگی ما مریوان حلبچه یی را سنگسار کنیم و او را به دار بیاویزیم ! زیرا جرمش بیا ن اندیشه های خویش است تا جامعه ای را پاک و راستگو بر اساس حقوق برابر زنان با مردان پایه ریزی کند ! ای زن ! فکر میکنی اگر مریوان کشته شود تمامی درایت انسانی میمیرد و قلم ها شکسته می شود؟

به نظر می رسد – حکومت مذهب و عشیره دو قدرتند که نمی توان در باره ی آنها سخن گفت ! همانگونه که امروز در عراق ما نمی توانیم از دولتی مسقل جدا از عراق سخن بگوییم !

گویا تابو ها زیاد شده است و می گویند که باد دمکراسی وزیدن آغاز کرده است. راست است که دانش مذهبی و عشیره ای ما هنوز کامل نشده است تا به آرامی در آن مورد بتوانیم کتابی را بخوانیم و نروند کنار جاده و فتوایی دیگر را علیه ما سر ندهند!

عقلیت آیینی – مذهبی و عشایری آنقدر خشک و بیگانه و یکسو نگر است که باوربه هیچ نوع تغیر انسانی در آن نیست. و فکر نمی کنند که مریوان واقعیت را نمایانده باشد. زیرا حکومت کردستان که بعد از هزار سال شکل واقعیت بخود می گیرد – همان واقعیتی ست که مریوان هم بعد از هزاران سال به دنبال آن می گردد. این بدان معنانیست که ما دهن خود را به بندیم و از هیچ آشفتگی و بیعدالتی دم نزنیم 1 هر چند بر این باورم که مشکل ما در تعبیر و دگرگون کردن نا راستی ها نیست بلکه مشکل ما در عقلانیت و باورهای ست که تغیر نمی کنند و اعتقادی به دگر گونی ندارند.

فاطمه مرسینی در یکی از کتابهایش به نام ( در ورای حجاب ) از ایدئو لوژی اسلام گرا های تند رو انتقاد می کند و می گوید : در یک جامعه ی اسلامی قدرت و دو جنس یا دو نژاد از یکدیگر جدا هستند. منظور این نیست که رستگاری زنان مانند مردان نیست – بلکه آن جامعه زن یا مرد هر یک را دشمن خود می داند. زما نیکه مرزها و دیوارها ی زندگی اجتماعی ان سیستم فرو ریزد آن زمان می دانند که آنها نتوانسته اند همراهی و عشق و سکس را به یکدیگر هدیه نمایند. در ائد ئولوژی اسلامی که زن و مرد را دشمن می شمارد یکی می کوشد تا آن دیگری را محو کند. آن جامعه مردان را با سلاح موسسا ت یا مراکز کاری مسلح می نماید تا بیشتر در سرکوب کردن زنان زیر دست خود بکوشند. یعنی که تجربه نشان داده است که شریعت باوری به یکسانی مرد وزن نمی اندیشد و زن را موجودی در اختیار و خدمت مرد می داند و زیرا شریعت همانگونه که فاطمه ی مرسینی هم بدان اشاره دارد!" دگر گونی را نمی پزیرد"و در مقابل تمامی توانایی های آدمی می ایستد تا به رشد و خلاقیت نرسد. چرا که به باورآنها شریعت هدیه ای خدایست و قوانینش تغیر ناپذیر است. این نوع تفکر ضد تکامل - پیشرفت اجتماعی ست و آمده است تا آدمی را قالب دهد و چون سخنان فرود آمده تغیر نا پذیر است پس ایین وشریعت هم دست به دگرگونی انسان و اجتماعش نمی زند.

آنچه را که می خواهم بگویم اینست . آنکس که قانون رانوشته است و شریعت را بر اساس آن قانون اساسی قرار داده است و کشور عراق را بعد ازسا لها رنج و مبارزه دمکرایتک فدرایتو می داند که کردستان راهم بدان متصل کرده است آیا بر اساس همان قانون اساسی و شریعت می خواهد تعداد بیشتری همانند مریوان حلبچه ای را راهی زندان نماید ؟. و جرم آنها فقط نوشتن است که می گویند چشم درمقابل چشم و دست در مقابل دست. در حالیکه جواب کلمه و نوشتار فقط نوشتن است. که آنها جواب کلمه و نوشته را با خون می دهند. آین کجا و آرزوهای رسیدن به آزادی و عدالت کجا ؟ آیا شعارها و ایدئولوژی های ما و باورها یمان فقط تا رسیدن به قدرت بود و بعد ...........؟

بیاید تا مریوان های دیگر را هم سنگسار کنیم . اما یک سئوال ! آیا به نظر شما ازاین پس در این جهان پیشرفته کسانی می توانند فکر و عقل را هم اعدام کنند ؟





1- این مقاله در روزنامه ئاسو در سلیمانه چاپ شده بود. این مقاله عنوان اصلیش به نام " بیاید ونوس فایق را سنگسار کند " می باشد که من عنوان را تغبپیر دادم. اصل عنوان در مورد مرد عرب متعصبی ست که علیه فدرالیسم و فدرایتو در کردستان عراق در روزنامه های عرب زبان مطالب چاپ کرده بود که مورد انتقاد نویسندگان کرد قرار گرفت. ضمنا" سران حکومت فدراتیو کردستان عراق فتوی اسلام گراها نپذیرفت ودر رسانه ها اظهار داشته بود : درچار چوب قانون اگرمریوان حلبچه ی جرمی مرتکب یا اهانتی به کسی کرده باشد دادگاه در مورد او تصمیم خواهد گرفت. نه فتوا.



|+

No comments: