Thursday, September 07, 2006

کوفته قلقلی اتمی


کوفته قل قلی اتمی
اصلا" می دانی یعنی چه؟ همین کوفته قل قلی را می گیم. دلم می خواهد آنرا در جیبم بگذارم و برم سر کوچه و با بچه ها الک دلک بازی کنم. بد نیست سر سفره بگذارمش لای نان و یک هو برم بالا. من این بازهای بچه گانه را بسیار دوست دارم. اگرهم همسایه ها رو داری کردن آنهارا می ترسونم. تازه به کسی هم مجال نمی دم جیکش در بیاد. اصلا" راستش برای همین کارا هم درستش کردم.من آزادی را خیلی دوست دارم. اما فقط برای خودمو دار ودسته م. این کوفته قل قلی هم را با هزار دوز و کلک ساختم . جنس گوشتش از گوسفندان پاکستانی ست. ناب نابه. ممکنه که انگل هم داشته باشه ولی آنرا خوب در آب صد درجه جوشانده ام. حلا خدا می دونه که چی از کار در اومدهه باشه. دوستم که اهل اکراینه میگه . مونده تا غنی بشه. اون کلمه ی پخته شدن را نمی دونه - ولی منکه غنی منی سرم نمیشه و دوست دارم برم سر کوچه برای بچه ها قر بدم و اونها را بترسو نم تا از من حرف شنویی داشته باشند!و بگم ببینین عجب چیز نابیه - نه ؟ گاهی وقت ها تو سرم این فکر قیلی ویلی میره که چه میشه اگر منهم بتوانم آقای جهان بشم. آنوقت آش اینجا و لواش هم اینجا تا دلم بخواد انواع اشربه و اطعمه و پول و پلو و ....... آماده در اختیارت. به به . تو سر هرکسی هم که حرف اضافی بزنه میزنم ..این اسباب بازی یه چیزش بده که جنسش خوردنی نیست. باور کنید خیلی گرسنمه. پاشم برم آشپزخونه شکمی از عزا در بیارم. راستی شما میاد مهمونی اتمی؟

No comments: