Thursday, December 07, 2006

توجه توجه توجه


توجه توجه توجه



انتخابات نزدیک است


من به مشهدی جعفر کردستانی

از جناح حرافان رای می دهم

الف – طناز
پیش زمینه ی لیته جات

جونم براتون بگه که من و چند نفر از دوستان جون جونی که گاهی ناخونکی به ترشی جات می رنیم – خرید و پرید تمامی ترش آلات و ترشی جات منزل را از مفازه ی مشهدی جعفر کردستانی واقع در ناف خیابان سیروس سنندج مرکز کار وکاسبی و بیکاری به عهده داریم.
اصلاتا" حعفر آفا مشهدیست و تو اون بحبوحه های مسایل کردستان آمد بود برای جنگ با اشرار و بعد هم گلویش گیر کرد به یک خانم گرفتار کرد و از همه جا بی خبر و با ما کرد ها وصلت کرد. دو بچه نیم قد و تمام قد بنام های جیران و سوران دارد. الیته بچه های دو رگه تا حدی به زبان کردی هم آشنایی پیدا کرده اند. و ........ خودش هم کردی اردلانی را خوب یاد گرفته است. !
داخل پرانتز - این آقا جعفر گاهی از کرد هم کرد تر می شود. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!
این آقا از دیرو دور هم با حضرات بالای ادرات مکرمه رفت و آمد های نه مشکوک بلکه علنی دارد. گاهی برای از ما بهتران هم رمالی می کند. و می شود عامل سرگرمی خلق اله بیکار و فقیر آن حوالی- بین خودمان باشد. حعفر آقا گاهی حرف های درون سازمانی را هم لو می دهد. حلا به عمد یا به سهو بماند. ولی برای من طناز می شود خوراک نوشتن. تا ....... با شما درد دلی کنم !

-------------------------

آنروز که رفته بودم برای خرید ترشی – حال و هوای گذسته را نداشت و حرف های دیگری می زد. دیدم جناحی تشکیل داده است به نام " جناح حرافان "
گفت : حاج آقا طناز- راستش دنیا – دنیای جناحه- حداقل تو کشور خودمون.. جناح محافظه کاران. جناح معتلفه ی اسلامی- جناح اصلاج طلبان کرد – فارس و .... جناح ترشی جات- جناح صرافان- جناح بیکاران و روزنامه جات – آباد گران و اصولگریان. خراپ گرایان و عیره ..... وحالا جناح تازه ی حرفان!!؟؟

مشهدی جعفر بعد ازاعلام عدم مصلحت حضرات بالا برای مجلس شورای اسلامی - اینبار هوای شورای شهر به سرش زده است. یعنی به او وچند نفر دیگر گفته اند به پیش!

او خبره شده. در انتخابات قبلی یاد گرفت که با شعار 50 هزار تومان ماهانه برای هر خانواده می تواند رای جمع کند. حالا اعتلاف او شعار بنزین ریگان را برای کردستان سر می دهد.
مشهدی حعفرخیلی زیرک است – می بیندفروش بنزین دارد هوشمند می شود. یعنی کارتی و کارتی هم که می دانی یعنی چه ........ ؟ خود حساب در آمد های آنچنانی شورا را هم دارد و یعد زکاتش راهم که می دهد. آش اینجا – لواش اینجا!
دکانش شده بود دفتر انتخابات پر از عکس های آنچنانی با ژست های آتچنانی ..
و شعار و شعارو برنامه ی عریض و طویل پیش رو. : بخوانید :

اعتلاف بزرگ حناج حرافان :

کردستان بهشت ایران خواهد شد!

همشریان درد مند سنندجی – کردستانی

مردم غیور و شرافتمند کردستان! با یاوری ایزد توانا و شما مردم آگاه بر آنیم تا کردستان را بهشت سازیم ! پروژه ی 10 ماده ای ما برای آبادی کردستان به شرح زیر اعلا م می گردد:!!!

1.- مجانی کردن بنزین سهمیه ای فعلی در استان کردستان

2.ایجاد د ه ها پارک تازه و بزرگ

3-. ایحاد ده ها شیرخوارگاه مدرن برای کودکان گرسنه ی سنندجی در کنار کار خانه های سر به فلک کشیده

4- رفع بیکاری تورم و گرانی برای شهروندان و جوانان تحصیل کرده ی کرد

5- ایجاد و تقویت تشکل های صنفی و عیر دولتی( n.g.o ) های مدرن در جامعه ی مدنی امروزی ایران

6.رفع تبعیض از حقوق زنان

7- صدور مجوز برای روزنامه های تازه و رفع توقیف از بازداشت
روزنامه نگاران کرد و نشریات کردستان

8- اسفالت مجد د تمامی خیابان های زوار در رفته ی شهر سنندج و در نهایت کردستان
9-انتخاب یک شهر دار متخصص برای آباد کردن خرابی های چندین ساله ی کردستان و بویژه شهر سنندج
10- مبارزه با زمین خواران و بند و بست های پشت پرده برای از حالت فروش ملکی خارج کردن اراضی پارک ها

بما رای دهید !!!!!!!

اعتلاف نیرومند حناح حرافان:
شورای اسلامی شهر سنندج
1- مشهدی حعفر کردستانی
نماینده ی کلیه ترشیجات سنندج

2 . دکترابراهیم سیاه رعفرانی
متخصص امراض عفونی
3 . تقی موش آبادی
کار شناس ارشد تغذیه
4. محمود همیشه بیدار
تکنیسین مجاری فاضلاب
5. شادیه ی کردستانی
خانه دار
6- مهندس ایوب شهری
متحصص سوله های بزرگ
7- منصور بابان کان مشکان
بیکار تحصیل کرده
8- اکبر کانی سانان
کشاورز دیمی
9- فاطمه ی گودرز دانه
مهندس خیابان

2- حاج آقا ثقته الاسلام نظیف سنندجی مجلس خبرگان

3- مولود ناب کامیارانی میان دوره ای مجلس شورای اسلامی


مشهدی منو که دید گفت : بیا بیا -حاجی آقا طناز خوش آمدی که منتظرت بودیم. اعتلاف ما را معرفی میکنی؟ گفتم به چشم- اما با بر داشت خودم. گفت عیبی ندارد تو بنویس !
گفتم اما چند سئوال : صافی شورای نگهبان را چه کردی؟
گفت : ولا من زاکاتم را مرتب می دهم واون بالا دم حضرات را دیدن و قضیه حل شده!
گفتم تو شهر بین کاندیداها چند چهره ی ظاهرا" اصلاح طلب هم دیده میشه!
گفت آنهایی که به حساب می آمدند- صلحیتشان ردشده و بقیه هم برای جوری جنسه! که رای جمع کنند. برای ازیاد شرکت کننده در انتخابات. حلا تو شوراهم که بیایند تو چنگ خودمونند ؟ نه؟
آخر این بار قضیه مجلس خبرگان خیلی مهمه! اختلاف هم بین جناحهای رفسنحانی و مصباح یزدی و کنی خیلی زیاده. جناح های اون بالا می حوان حتما" از آیت اله های مدرسه ی حقانی برن اون تو . مخالفت هم نکنند! تو دست و بال خودشون باشند و حناحی مثل محمود احمدی نژاد یاشه یک دست یک دست!. حالا اسمشو هر چی دلت مبخواد بزار- آباد گران – اصولگریان یا حرافان په فرقی می کنه ؟ کار ها بایستی پیش بره و امورات مملکت بگرده. تو سنندج هم باید کسی که میره خبرگان تو دست وبال خودمون باشه! درست مانند اون حاجی آقای قبلی !
بعد اضافه کرد که خط اینه که از عوامل نفوذی غرب و بیگانه گان جلوگیری بشه! گفتم یعنی هر کسی انتقاد بکنه و اهل خط و خط بازی نباشه وابسته به جناح بیگانه س و جاسوسه؟
گفتم : آخر این شورا که قدرتی نداره بابا فورمه – میشه به به گوی و چه چه زن آن فرماندار یا این استاندار یا بعضی از مدیرانی که افتد و دانی ! . شهر دارش هم فاقد قدرت اجراییه. اون 30 و چند ماده هم که آمده . قدرت اجرایی به نمایندگان نمیده. عیب و ایراد این شورا یکی دو تا نیست!

گفتم :چرا برای مجلس خودتتو جلو نیانداختی؟ گفت اینبار مسئله ی تعداد رای خیلی مهمه خوب منهم نفوذ هایی دارم تو ارگان ها! همون 5 تا 10 در صد خودمو ن که رای بدن من میرم تو شورا و ..... گفتم ولی رای اکثریت ... هن.ز حرفو تام نشده بود....
گفت : تو دیگه قرار نیست که پشت پرده رو لو بدی ! اومدی که نسازی! برو طنزتو بنویس!
دیدم مشهدی حعفر کردستانی دارد خودش را به کوچه ی علی چپ میزنه. منهم نیم کیلو از آن لیته های 20 وچند ساله رو خریدم و زدم به خیابان برای تماشای شهر شلوغ و مردم زرنگ و هشیار ! و تواین فکر بودم که جبهه خوبه یا جناح؟

Saturday, October 21, 2006

از گفتگو ها




اپوزیسیون کرد درسوریه و آینده ی د مکراسی


در آن کشور

گفتگوی اختصاصی با 4 گروه کرد سوری در سلیمانیه

توجه



این گفتگو در ابتدا به زبان کرمانجی صورت گرفت که بعدها به کمک تنی چند از دوستان مترجم کردم که آگاه به دو زبان کرمانجی و سورانی بودند از روی نوار به سورانی و سپس توسط اینجانب به فارسی ترجمه گردید. این مصاحبه درزمان سر دبیری اینجانب در هفته نامه ی کرفتو انجام شد که بعد از کود تای نا جوانمردانه ی مدیر مسئول آن نشریه و یکی دوشیر پاک خوردهی دیگر-علیه من امکان چاپ نیافت و اکنون جهت اطلاع ملت شریف کردستان آنرا در سایت شخصی خود درج می نمایم. .




پیش گفتار




رژیم سوریه بعد از کشتن نخست وزیر پیشین لبنان " رفیق حریری " و باز تاب سیاسی گزارش میلیس دچارگیر و گرفت های دشوار سیاسی شده است. جدای ازین مقوله نیروی نظامی آن کشور با 30 هزار نفر سرباز و توپ و تانگ بعد از 30 سال اشغال لبنان نا چار به عقب نشینی شد . بعد از انعکاس سیاسی گزارش میلیس ( نماینده ی سازمان اتحادیه ی اروپا ) و متهم کردن سران حزب بعث به دخالت در کشتن رفیق حریری و فرار عبدوالحلیم خدام به فرانسه به عنوان نفر دوم حزب بعث سوریه و جانشین بشار اسد رییس جمهور آن کشور – مشکلات حکومتی و سیاسی دولت تک حزبی و دیکتاتوری بعث را بیش از بیش گسترده تر کرده است. در این راستا گروهای عرب و کرد اپوزیسیون سوریه جنب و جوش ها و حرکت های سیاسی خود را بیشتر کرده اند. از سویی گروهای عرب و کرد های تبعیدی دوراز دمشق در پارلمان اروپا کنفرانسی را ترتیب دادند و متعاقبا" نیز همانند آن کنفرانس در واشنگتون بر پا شد. که نیروهای اپوزیسیون دولت بعث سوریه در آن زنجیره نشست ها - فعالیت چشمگیری را به منصه ظهور رسانیدند که ظاهرا" در آینده ای نزدیک در بروکسل مهمان عبدالحلیم خدام و 22 گروه ضد بعثی آن کشور خواهند بود . به پیشنهاد خدام بعد از توافق واشنگتون - قراراست تشکیل جبهه ی متحد آزادی سوریه – دولت موقت و شورای رهبری جزو مهمترین بر نامه های گروهای مختلف ضد دولت سوریه در مذاکرات آینده ی
قرار گیرد. عدم آگاهی کامل و درست ما از شرایط اختناق در سوریه بویژه زندگی
و مشکلات و ستم های وارده بر ملت کرد در آن کشور من را بر آن داشت که برای اطلاع بیشتر خوانندگان خود این گفتگو را آماده نمایم.

14 گروه و حزب سیاسی در کردستان سوریه فعالیت سیاسی نیمه مخفی و نیمه آزاد دارند. مبارزه ی آنها مبارزه ای دشوار است و مجوز قانونی و رسمی هم ندارند. بهر حال در پهن دشت سوریه آنها با دیکتاتوری بعثی می جنگند. رژیم سوریه از نظر امنیتی ضمن کنترول حرکت های سیاسی گروهای مخالف تا حدی از جنب و جوش های اپوزیسیون با توجه به فضای بین الملی علیه خود چشم پوشی می کند. بی شک غرب کردستان سوریه مانند کردستان عراق و ترکیه وایران دست خوش هجو مهای سنگین تاریخی ضد کرد نبوده است. و اگر جنبش و نهضت ئا دار 2004 قامیشلی را کنار بگذاریم مبارزه ی کرد ها در آن کشور به شیوه ه ایآرام و مدنی ادامه داشته است. هر چند کرد ها همواره مورد هجوم و تهدید به زندان قرارداشته اند و بیش از نیمی از آنها هنوز فاقد شناسنامه و حق هویت و سکونت در کشور سوریه می باشند. بهمین دلیل هم رژیم شوریه جدای از دستگیری و محکوم به اعدام کردن ( شیخ محمد معشوق خزنه وی ) به کردستان سوریه لشکر کشی نکرده است. ار سوی دیگر کردستان سوریه بر خلاف بخش های کرد نشین تر کیه – ایران و عراق اپوزیسیونی نیرومند را تا کنون به جهان معرفی نکرده است. سه حزب اساس کردستان تر کیه و عراق( شما ل کردستان ) یعنی حزب پ-ک-ک( pkk) در
تر کیه و حزب دمکرات ( pdk) و اتحادیه ی میهنی درکردستان عراق ( puk ) در دگرگونیها و تغیرات مبارزاتی کردهای سوریه ( غرب کردستان ) نقش داشته اند.
از گذشته ی نزدیکی مبارزات احزاب داخلی سوریه رنگ و بوی تازه ای گرفته است . و تشکیل جبهه یی متحد در سر لوحه ی این حرکت های نوین سیاسی قرار دارد که از میان می توان به : (PDK S ) ( جبهه ی دمکراتیک کرد سوریه ) اشاره نمود. روشن است که حزب دمکراتیک کرد ( الپارتی ) به رهبری عزیز مصطفی از این حبهه حمایت می نماید.بهمن طریق 4 تشکیلات نزدیک بهم نیزاتحاد مهینی کردستان سوریه را شکل داده اند. ( YNK (حزب دموکرات پیشرو کرد سوریه – به رهبری حا جی درویش یکی دیگر از نیروهای اپوزیسیون کردهای سوریه ست که از ( پ-ک-ک ) جدا شده است.
این نیروها به دنبال نشست و گفت وگو های فراوان با همتایان ملی عرب خود به جبهه ی مشترک یا ( اعلان دمشق ) پیوستند و بیان نامه ی سیاسی اپوزیسیون سوریه را منتشر کردند. که این کار خون گرم و تازه ای به مبارزات اصلاح طلبانه و رفرم خواهی آزایخواهان کرد و عرب سوریه ریخت. از میان 14 گروه مخالف دولت سوریه 8 گروه از آنها به توافق و هم پیمانی رسیدند. دوگروه دیگر به نام " وفاق دمکراتیک کرد وراه آینده ی کردستان " هر چند عضو اعلان دمشق و همپیمانی با آن نیستند ولی آن اعلان را امضا کرده و بر اصول آن توافق دارند. در واقع اکنون 10 حزب در توافق با اعلان دمشق علیه دولت سوری و استقرار دمکراسی در آن کشور هم پیمان و بایکدیگر هم صدا مبارزه می کنند. در مورد روش مبارزاتی و تفکرات اپوزیسیون سوریه بر آن شدم که با نمایندگان 4 گروه کرد سوریه در نشستی دوستانه به گفت و گو بنشینم . که می توان به حضور : آقای عبدوالباقی یوسف عضو مکتی سیاسی حزب اتحاد کرد و آقای شلال گه دوو عضو شورای رهبری و نماینده ی حزب دموکراتیک پیشرو کردستان و حاجی عفرینی عضو شورای رهبری حزب وفاق دمکرات کردستان و فتح اله حسینی نماینده ی حزب چپ کرد اشاره نمود که دعوت من را پذیرفتندو در این گفتگو شرکت نمودند.

عبادی : دوستان عزیزم قبل ازهر چیز ازاینکه به دعوت من پاسخ مثبت دادید و در این گفتگو شرکت نمودید تشکر می کنم. ! بعد از کشتن رفیق حریری و نهضت استقلال طلبی مردم لبنان و وادار کردن ارتش اشغال گر سوری به عقب نشینی و گزارش میلیس که گیرو گرفت های زیادی را برای حکومت بعث سوریه پیش رو نهاده است . خود کشی شک بر انگیز قاضی کنحانی وزیرکشور سوریه و فراروگریزعبدالحیلم خدام از آن کشور به غرب ( فرانسه ) و ...... همه حاکی از بی ثباتی و آشفتگی درین کشور است – شما به عنوان بخشی از نیروهای اپوزیسیون - شرایط حکومت سوریه را چگونه ارزیابی می کنید ؟

عبدالباقی یوسف : براستی تحولات و تغیراتی مهم در خاور میانه در شرف تکوین است که متاسفانه رژیم سوریه تا کنون نتوانسته است در ین راستا گام بر دارد. و علت آنهم به ایدئولوژی توتالیتری حزب بعث منوط می گردد و تا حدی هم به نا هماهنگی میان سیستم حکومتی و مردم .
رژیم بعث سوری به هر شیوه یی متوسل می شود تا مردم را بترساند و در قید و زنجیر قرار دهد. این رژیم حدود 40 سال است که از این شیوه و متد استفاده می کند و بر آن نیست که تحولی در تفکروزندگی دیکتاتور مابانه ی خود ایجاد نماید.
دولت فقط قدرت را می بیند و مردم را در امور جاری حکومت شریک و سهیم نمی کند- بهمین دلیل مردم از دولت بعثی روی گردان شده اند.و دور هم نیست که تمامی دستگاه های دولتی مواجه به از هم پاشید گی شوند. 90% در آمد نفت از طرف ایادی اطلاعاتی سوریه که شامل سران حزب بعث و خانواده ی اسد می شود - ضبط می گردد و 10 % باقیمانده هم باز در چنگ سران رژیم بعث ست که باید صرف زندگی و عمران مردم شود که به آنها هم اجازه ی چنان تغیرات ریشه ای و اصلاحاتی داده نمی شود. در واقع تضادی در سیاست دولت سوریه مشهود است. از سویی این دولت می کوشد که وانمود نماید که پایگاه و قدرت فراوان در میان مردم دارد و کارهای زیادی ر ادر پیش رو نهاده و از سوی دیگرهمین ادعا ها بلای جان خودش گردیده است. بعنوان نمونه پیمان سوریه با یکی دو کشور شناخته شده و منزوی جهانی و حمایت از گروهای تیروریستی تند و تیز حماس و جهاد اسلامی نا کامیهای زیادی را برای رژیم سوریه به دنبال داشته است. بویژه کشتن حریری شانس ماندن این رژیم راازوی گرفت- بدانگونه که باعث اخطار جهانی به دولت بعثی و دیکتاتوری حاکم بر سوریه گردید. از سوی دیگر دولت بعث سوریه ادعای اتحاد اقوام ساکن آن کشور را دارد و فکر می کند می تواند با دورغ نیروهای اپوزیسیون خارج از کشور را به طرف خود و وعده های تو خالیش جلب نماید.
کاملا " واضح است که رژیمی دیکتاتوری شایستگی و توان اتحاد ملی و دولت آشتی ملی را ندارد. بحران رژیم سوریه تنها سیاسی نیست بلکه بحران اقتصادی هم هست. خدام این راستی را پذیرفت که 95% ملت سوریه و ساکنان آن کشور فقیرند.
و 5% آنها زندگی نسبتا" مرفهی دارند. کردستان سوریه فقیرترین بخش این کشور است. در هر صورت این رژیم با متدی قدیمی حکومت وحشت خود را پی ریزی کرده است. بعد از 11 سپتامبر حلقه ی محاصره به دور رژیم های دیکتاتوری تنگ تر شده است. ریرا آنها بوجود آورنده ی تیروریزم و اسلحه های کشتار جمعی هستند. شیوه ی حکومت بعث سوریه – بی شک به دنبال تحولات در عراق – سرنوشتی محتوم همچنان آن کشور خواهد داشت. این رژیم توانایی اصلاحات و گسترش آزادی و دمکراسی را ندارد و بهمین دلیل بسیار زود دستخوش تحول و دگر گونی خواهد شد.

حاجی عفرینی : از این دیدار و دعوت منهم به سهم خود تشکر می نمایم! رژیم سوریه فرو خواهد ریخت – چونکه این اخطار وخواست جامعه ی جهانی و مردم سوریه ست. در قرن بیستم هیچ رژیم توتالیتری مورد قبول مردم آن کشور ها نیست. مردم سوریه هم هماهنگ با فشار های جهانی در آستانه ی تغیر و اصلاح رژیم دیکتاتوری خود می باشند. زیرا فرو پاشی سرنوشت محتوم چنین رژیم هاییست. از سوی دیگر گفتم که جامعه ی جهانی نظر خود را برای تغیر چنین رژیم هایی اعلام کرده است .
بعنوان نمونه امریکا در راستای دموکراتیزه کردن خاورمیانه – بر آنست که متد حکومت لیبرال دمکراسی را دراین منطقه تقویت نماید. و رژیم های توتالیتر را که بزور اسلحه بر مردمشان حکومت می کنند تغیردهد. برهمین اساس تاکید برازمیان بردن شیوه های حکومتی و باورهای فندامنتالیستی( بنیاد گرایی ) و دار
ودسته ی آنها دارد. بیگمان حزب بعث سوریه حزبی نژاد پرست و ضد مردمی ست.
شیوه و سیستمی این چنین برای مدنیت امروز جهان بسیار خطر ناک است. بهمین خاطر است که امریکا در تلاش فرو پاشی این رژیم ضد مردمی ست. آشکار می باشد که رژیم بشار اسد بسیار آشفته و نا توان شده است و نمی تواند در برابراراده ی جهانی و مردم خود پایداری نماید. بعنوان مثال می توان به قطع نامه ی شورای امنیت بعد از جنبش اعتراضی مردم لبنان علیه سوریه در مورد عقب نشینی آن کشور اشاره نمود. در مقابل گزارش میلیس نماینده ی اتحادیه ی اروپا که نقش سوریه در مورد عقب نشینی از لبنان و نقش آن کشور را در قتل رفیق حریری آشکار می کند – رژیم بعثی بشار اسد دست پاچه وهراسان شده است.
در واقع می توان گفت : که رژیم بعث سوریه سرانجام خود را خواهد دید. بقدرت رسیدن اخوان المسلیمن در مصر و حماس در فلسطین تا حدی هماهنگی نیروهای صلح طلب وآزادیخواه را در منطقه تغیر می دهد. و عمر این رژیم ها را کمی بیشتر خواهد کرد . بهر حال در آینده ی نزدیک رژیم سوریه فرو پاشی خواهد داشت. در مورد حلیم خدام هم باید آگاه باشیم که این فرد نفر دوم سیستم بعث سوریه بوده است ودراجرای امورو استقرار دیکتاتوری این رژیم در گذشته و حال سهیم بوده است. هر چند گریز و فراروی از دوزخ بعثی ها گامی مثبت تلقی می گردد و این خود تا حدی گذشته ی او را تعد یل می نماید. این سخن هم درست است که در مورد کردها تاکنون واکنش مثبتی از او ندیده ایم هر چند شعار جبهه ی متحد کرد وعرب را سر می دهد. اعتقاد من بر اینست که او نمی تواند اپوزیسیونی نیرومند را بنا نهد و اینکار ازاو بر نمی آید. زیرا مردم ما می دانند که او یکی از بنیان گذاران رژیم بعث سوریه می باشد. شاید بعضی از کشور ها ازاو واطلاعات ضد بعثیش حمایت کنند وازآن در سطح جهانی استفاده نمایند ولی باور ندارم که او نقش گران سنگی در آینده ی تحولات سوریه داشته باشد.

شه لال گه دوو: جناب عبادی ! از شما که بانی نشستمان شده اید - تشکر می کنم. اعتقاد ما براینست که از چند جهت شیوه ی ادره ی امور توسط رژیم بعث سوریه ضد انسانی و غیر معقول است. هم کر دها و هم عرب ها ازاین رژیم و عملکردش نا راضی هستند. بی شک برخورد آنها با کرد ها بسیار دردناک تر بوده است. کردها از نظر ملی و شهروند بودن در سوریه دچار ستم مضاعف شده اند. بگونه ایکه ما شاهد اجرای پروژهای نژاد پرستانه ی عرب ها علیه ملت کرد بوده ایم.
بعنوان نمونه در منطقه ی جزیره 37 روستای عربی را به مناطق کرد نشیتن کوچ داده اند و کرد ها را از خانه و محل زندگی خود تارانده اند. این کار تعریب کردن مناطق کرد نشین است.
ضمنا" در دوران عبدالتاصر در سال 1962 در سوریه - سر شماری بعمل آمد که پیامد و نتایجی آن - تعداد کر دها را250 هزار نفر بر آورد کردند – براستی چنین دورغی و چنین شیوه ی نژاد پرستانه ای در سر شماری در هیچ کجای دنیا سابقه ندارد.
این ستم نیست که رژیمی یباید حق شهروندی راازمردمی که در ان کشور زندگی میکنند. سلب نماید و به آنها شناسنامه ندهد؟ این کار عیر انسانی ترین شیوه ی سر کوب ساده ترین اصول آزادی انسان است.
همانگونه که همکاران من گفتند اگر رژیم سوریه خود را تغیر ندهد و در تکاپوی ایجاد دمکراسی نکوشد فروخواهد ریخت. امروز که اکثر گرو ه های اپوزیسیون
( چه کرد و چه عرب ) خواهان ایجاد گنگره ای از سوی رژیم سوریه شده اند تا حقوق همه را برسمیت بشناسد و آزادی های اساسی را پاس دارد – فرصتی ست برای رژیم سوریه که اگر غیرازآن درخواست ها عمل نماید سر انجام شومی را تجربه خواهد کرد.

فتح اله حسینی : شیوه ی حکومتی رژیم بعث ویران است که گویا در خون خودش غلط می خورد. شورش و نهضت ئادار در کردستان سوریه – رژیم بعث را شوکه کرد. و این حقیقت را آشکار نمود که کردها پتانسیلی نیرومند هستند. و در هیچ شرایطی این رژیم را نمی خواهند. با توجه به فشار های بین المللی سوریه کشوریست که بسوی دگرگونی و فرو پاشی حزب بعث پیش می رود. من زیاد خوشبین نیستم که بعد ازفروپاشی رژیم نژاد پرست بعث سوریه – کرد ها بتوانند از این دگرگونی به حقوق حقه ی ملی خودشان برسند. زیرا کرد ها تا کنون برای تغیر جدی رژیم بر نخاسته اند. و در میان خود نیز نیروهای مخالف رژیم به وحد تی نیرومند دست نیافته اند- اما باورم اینست که این رژیم صد در صد فرو خواهد ریخت . خدام گناهکار و نفر دوم رژیم سوریه بوده است. که در ایجاد و استمرار و گذشته سیاهش سهیم می باشد. او در درون و میان مردم تاثیر بسزایی نخواهد داشت اما نیروهای اپوزیسیون خارج از کشور می توانند باهمکاری اوسقوط رژیم را نزدیکتر کنند.

عبدوالباقی یوسف : من برای سخنان جناب شه لال گه دوو احترام قایل هستم – ایشان گفتند که کردها هیچ حقوقی ندارند – حرف ایشان را می پذیرم ولی من با اعلان دمشق و محتوی آن بیانیه همراه نیستم – زیرا در آن بیانیه بعض از گرو ه های اپوزیسیون کرد و عرب از رژیم سوریه در خواست کرده اند که رژیم سوریه کنفرانسی تر تیب دهد که نیروهای اپوزیسیون درآن شرکت نمایند و در آنجا به سازش برسند - به باور من این نقطه نظر عقلانی نیست و مشکلات معاصر ملت ما را حل نخواهد کرد. رژیم ضد مردمی بعث سوریه بطور قطع قادر نیست تقش مثبتی در این کنگره بازی کند زیرا که صد در صد رهبری و کا روبار گنگره رادر چنگ خود خواهد داشت . این گنگره قرار است در دمشق تشکیل گردد.. ار سوی دیگر این کار فقط شامل اپوزیسیون درون کشور خواهد شد و نیروهای خارج از کشورامکان مشارکت در آن کنگره را نخواهند داشت. و رژیم اصلا" بفکر حضور احزاب و نیروهای مخالف خود درآن گنگره نیست و تحمل آترا نخواهد کرد.

شه لال گه دوو : اعتقاد من بر اینست که سنگ بزرگ علامت نزدن است. بگذارید جناب عبدوالباقی و حزبش بدانند که تمامی کردهای سوریه آماده ی گفتگو با رژیم سوریه هستند و هیچ گروه سیاسی تا کنون خواهان فروپاشی رژیم و مسلح شدن اعضا ی خود علیه حزب بعث نشده است. نظریه ی حزب متحد کرد که جناب عبدوالباقی درآن مبارزه می کند شعارش
" جبهه " و هم پیمانی ست و بر آنست که با رژیم بشار اسد گفتگو نکند- اما تلقی این حزب از مسایل در درون کشور و خارج ازآن یکی نیست در حالیکه حزب ما هم در درون و هم در برون نظریه ای یکسان دارد. ما از نظریات خود و ابراز آن شرمنده نیستیم – بعنوان مثال – من در اینجا می توانم سخنان بهتر و دلچسب تری بزنم اما فکر می کنم سنگ بزرگ علامت نزدن است.

عبادی : شیوه ی مبارزه ی اپوزیسیون حکومت سوریه در مجموع و بویژه کرد ها چگونه ست؟ ایا اعلان دمشق می تواند نقطه ی مشترک پیوند و تغیری اساسی برای مبارزه ی کردها باشد؟

عبدوالباقی یوسف : دگرگونیهای جهانی و تحولات خاور میانه – عوامل و نظریات تازه ای را در منطقه بهمراه آورده اند – اما تا کنون اپوزیسیون سوریه تغیراتی اساسی در مشی مبارزاتی خود نداده است. بهمین دلیل می توان گفت که اپوزیسیون دولت سوریه سر در گم است.
از سویی رژیم سوریه رژیمی دیکتاتوریست ولی در سوریه هم هیچ مقابله ای مسلحانه از سوی نیروهای مخالف رژیم بعث صورت نگرفته است – نه نیروهای کرد و نه نیروهای ملی عرب علیه حکومت بعثی مبارزه ای مسلحانه را شکل نداده اند. جغرافیای بیابانی و کویری کردها ی سوریه امکان این حرکت را به کرد ها نداده است. بی شک این منطقه ی جغرافیایی – با شرایط زندگی کرد های ایران – تر کیه و عراق متفاوت است. از سوی دیگر قدرت و تسلط رژیم دیکتاتوری بعثی سوریه اجازه ی مبارزه ای مدنی و دمکراتیک را نمی دهد و یا اگر هم چشم پوشی کند - میداند که کاری از این طریق صورت نخواهد پذریرفت. رژیمی مانند سوریه به خوبی میداند چگونه از اوضاع و احوال جنگ سرد بهرهمند شود. و بهمین دلیل هم در ناتوان کردن احزاب اپوزیسیون مخالف خود موفق شده است. از سوی دیگر حدود 50 سال است که مسئله ی نژاد عرب و کرد درآن کشور مطرح است. این گفتگو تفکری را در نزد اعراب تقویت کرد که گویا کردهای سوری( روژئاوای کردستان ) ضد عرب و ضد اسلامند و این باور نیز بوجود آمده که کرد ها نمی توانند خود را از دست عرب ها رها سازند. خود اپوزیسیون هم شعارهایی داده است که رژیم زیاد کاری به کارشان ندارد. رژیم بعث دیگر صحبتی از مبارزه ی ضد امپریالیستی و صهیونیستی و ضد ارتجاعی نمی کند . نظریات گروهای مخالف بر آنست که رژیم می خواهد با امریکا و اسراییل سر میز مذاکره بنشیتد. این سخن گرو های تجمع وطنی و دموکراتیک است که چنین نظریه ای را اعلام میکنند- که به نظر من تفکری قومی – شونیستی ست. بعنوان مثال شخصیتی مانند ریاز تورک که از رهبران جناح چپ است گفته که کردها هیچ حقوقی ندارند -باید ماهیت این سخنان بررسی شود. واضح است که این حضرات تفکرات تازه را نپذیرفته اند – اینست که مکانیزمی نیرومند برای مبارزه با دیکتاتوری هنوز شکل نگرفته است. اگر ما راهپیمایی راه بیاندازیم به نوکری بیگانه متهم می شویم. خوب این تفکرات چگونه می تواند موفق باشد. چندین جناح و شیوه ی مدرن مبارزه با دیکتاتوری شکل گرفته اند که درآینده ی سوریه نقشی کار ساز خواهند داشت- مانند سازمان های اجتماعی مدنی و سازمان های حقوق بشر و غیره ........
البته رژیم بعث بشدت با آنها مخالفت می کند . گروهای اپوزیسیون خارج از سوریه مدرنترین مطالبات لیبرالی وآزایخواهانه ی خود را دارند. افسوس رژیم مجال پیوند نیروهای درون وخارج را تا کنون نداده است.
در مورد اپوزیسیون کر دها می توانم بگویم که دوگانگی و چند دستگی بر تفکرات آنها حاکم است. جنا حی وجود دارد که می خواهد با رژیم بعث سوریه به توافق برسد و در کنفرانس قدرت مشارکت نماید. به معنای دیگر اینکه به تحولات دردرون رژیم امید بسته است. اما چند گروه کرد مخالف و ضد بعثی هستند که نظریالات و شعارهای متفاوتی دارند. آنها شعار فروپاشی رژیم را سر می دهند. بال ضد گفتگوی اپوزیسیون کرد - ضد مبارزه ی دمکراتیک است و متدی تند تری را در مد نظر دارد. بی شک چشم انداز کردها در استرتژی مبارزاتیشان با یکدیگر متفاوت است. بعضی از نیروهای کرد - مسئله ی کردستان را در حل حقوق شهروندی یکسان – خاتمه یافته تلقی می کنند. در حالیکه جناح دیگری از کردها حل مشکلات و مسایل کردها را در چار چوب خاک و مطالبات ملی کرد ها ارزیابی می نمایند. .اینجا جای اپوزیسیونی توانا و نوگراخالی ست.

عبادی : جناب عبدوالباقی شما نظرتان در مورد بیانیه ی اعلان دمشق چیست ؟ آنگونه که از محتوی آن بیانیه بر می آید واشاره های امروز شما و شرکت کنندگان در این نشست - اعلا ن تا حدی محتوا وفورمیشنی دمکرایتک را در مد نظر دارد - اینطور نیست ؟

عبدوالباقی یوسف : این کاری ارزشمند است که اپوزیسیون باهم مشارکت نمایند و متحد شوند. بویژه مشارکت کردها وعرب ها ی ضد رژیم فاشیستی بعث ستودنی ست. اعلا ن د مشق نکاتی مثبت و منفی دارد! به عنوان نمونه – انجا که سوریه را بخشی از وطن عربی می داند – نقش اقوام و ملیت های ساکن سوریه از جمله کردها را نفی می کند. و همچنان مدنیت اسلامی را برای حل معظلات ریشه ای و اسا سی سوریه در مد نظر قرار داده است.و اشاره ای به جدایی دین از سیاست نمی کند ووظایف دولت را مشخص تتموده و نظریاتشان نسبت به کردها نظریه ی واپس گراست و کر دها را ملتی با تمدنی طولانی برسمیت نشناخته است.
ار سویی اعلان دمشق اشاره به تغیر قانون اساسی ندارد و اگر اینکار صورت نگیرد ابدا رژیم سوریه متحول و دگرگون نخواهد نشد. اگر نیروهای اپوزیسیون با نیروهای جهانی و مدافع حقوق بشر ارتباط ندشته باشند – این اعلان تاثیر خود را درآینده از دست خواهد داد.

حاجی عفرینی : از تشکیل جمهوری سوریه تا کودتای بعثی ها در این کشور تغیرات زیادی روی داده است.با آمدن حافظ اسد در سال 1970 شیوه ی تازه ای در حکومت سوریه شکل گرفت. خشونت و استبداد بعثی ها عملا" اپوزیسیون را کنار گذاشت. در تاریخ سوریه تنها یک جناح مسلح وجود داشته است و آنهم اخوان المسلمین بوده- این تشکیلات در حلب و حما و حمس حرکت های چشمگیری را نشان دادند که رژیم بعث با استفاده از نیروی زمینی وارتش و نیروی هوایی این جناح را سرکوب کرد – که از آن زمان جدایی و تغیری چشمگیری در محتوی و شیوه مبارزه در سوریه به چشم می خورد. که آنهم در جبهه ی میهنی پیشرفته عملا" خنثی شد. نقش این جبهه در چال کردن اپوریسیون بود. در تما م دنیا اخوان المسلمین به عنوان ضعیف ترین جناخ مخالف شناخته شده است. از اینها گذشته گروهای دیگرموجود - پایگاه مردمی ندارند. حزب شیوعی ( کمونیست ) تا حدی چایگاه مردمی داشت اما بعدا" این پایگاه را از دست داد. بعد از اخوان المسلمین با نیروی دوم یعنی کرد ها مواجه می شویم که در مقایسه با گروه های عرب سازمان یافته ترند.

عبادی : گفتید که گروه های عربی پایگاه مردمی ندارند در این حال شما به نیروی اخوان المسلمین به عنوان یک نیروی عرب در سوریه اشاره کردید.آیا اینجا تناقضی پیش نمیآید ؟ ضمنا" نظر شما در باره ی حزب اصلاح طلب فرید قادری چیست ؟

حاجی عفرینی : این گروه در امریکا تشکیل شد ه است و درارتباط سیاسی هم با جناح ها دیگر خوب عمل کرده است. ولی پایگاه مردمی در داخل کشور ندارد. درعراق هم افرادی این چنین را مطرح میکنند و بعد آنها را بصورت نیرویی مطرح شده - به بازی های سیاسی کشانیدند که می توان چلبی را در زمره ی این دسته نام برد. طولی نخواهد کشید که رفعت اسد و عبدوالحلیم خدام نیز شامل همین مورد خواهد شد. زیرا مسایل پنهانی بعد ها آشکار می شود.
جدایی گروهای مبارز کردهم مربوط به هنگام تشکیل حزب دمکرات کرد در سال 1975می شود – در واقع جدایی احزاب از همان زمان بصورت میراثی در سوریه خود نمایی کرده است. بی شک دست نیروهای امنیتی سوریه در این دگرگونی و جدایی دخالت داشته است. اما امروز شیوه های مبارزه دگرگون شده و تغیرات آن محسوس است زیزا تمامی گروه ها یکدیگر را تحمل می کنند – در مورد اعلان دمشق هم در محتوی خود بد نیست. بدن معنا که بیانیه یی سیاسی ست . این اعلان برآنست که در چارچوب مبارزه ای مدنی به گونه ای دمکراتیک تمامی گروها را در خود جای دهد. بیگومان اعلان دمشق نیروی کرد را مانند شهروند سوریه مشخص کرده است
و اشاره به یک ملت ووطن کردی نمی کند. هر چند ما به آن انتقاد نداریم اما به خاطر هماهنگی میان نیروهای مخالف کرد و عرب و اپوزیسیون رژیم بعث سوریه آنرا امضا کرده ایم.

شه لال گه دوو : اپوزیسیون سوریه ضعیف و آشفته است اما بعداز بیانیه ی دمشق شیوه ی مبارزه دچار تغیر شده است. این نخستین بار در سوریه می باشد که کردها مطالبات ملی خود را به پایتخت می برند.
بی شک کر دها نا چارند با عرب ها زندگی کنند. تا کنون هیچ نبرو و حزب کردی مخالف سوریه بحث جدا شدن از کشور سوریه وتجزیه طلبی کردها را مطرح نکرده است. ایکاش این اتحاد زودتر اتفاق می افتاد بی گمان دست آوردهای بیشتری را به دنبال داشت. اپوزیسیون کرد امروز در دو جبهه مبارزه می کند . چهار گروه دریک جبهه قرار گرقته اند و چهار گروه دیگر بصورت هم پیمان با یکدیگر همکاری و مبارزه می نمایند. سی یا چهار گروه دیگر هم دردرون سوریه مانند وفاق دمکراتیک کردو حزب اتحاد کرد و حزب اتحاد دمکراتیک کرد متمایل
به پ-ک-ک- و حزب دمکرات کرد سوریه به فعالیت مشغولند.

عبادی : گفته می شود که جبهه - متمایل به حزب دمکرات کردستان عراق است و هم پیمانان متمایل به اتحاد میهنی – آیا این تقسیم بندی درست است ؟

شه لال گه دوو : شاید این تقسیم بندی درست باشد- اگر هم چنین باشد مشکلی را پیش نخواهد آورد. پیوند با احزاب کردی امری طبیعی ست. هر چند به نظر من صد در صد اینگونه نیست که گفته شده است. احزاب سیاسی کرد سوریه بسوی اتحاد حرکت می کنند. از میان 12-13 گروه سیاسی کرد مخالف رژیم سوریه – خواست همگی آنها اتحاد است. دو تشکیلات دیگر هم بیانیه ی دمشق را ( اعلان دمشق ) امضا کرده اند که بدین طریق 10 گروه سیاسی کرد همراه هم مبارزه و حرکت می کنند. این کار نمانگر این حقیقت است که اکثریت گروه های کرد بیانیه ی دمشق را پذیرفته اند.

فتح اله حسینی : اپوزیسیون سوریه بسیار ضعیف عمل می کندو هیچ وسیله ی تبلیغاتی مدرنی در اختیار ندارد. که این خود ناتوانی اپوزیسیون را می رساند. ضعف مبارزه و موفقیت شیوه ی کار اسلام گراها در اقلیم ما مانند حماس – موازنه ی نیروها رابهم زده است. تشکل مبارزه ی کرد ها ازهم گسسته می نماید. بعضی از آنها سخن از کردستان سوریه می گویند – گویا این احزاب به تازگی این اسم را شناخته اند در حالیکه بسیاری از نیرو های مخالف رژیم بعث از ابتدی تشکیل ومبارزه خود را هچون کرد سوریه - در مد نظر داشته اند. از سوی دیگر نیروهای مخالف رژیم بعث جنا حی همچون حزب اصلاح طلب فرید قادری دارند که صد در صد مرتبط به از هم گسستگی آینده ی کردها در سوریه می باشد. ومشغول آماده سازی و ساز و برگ تشکیلات خویش است. آمادگی ما برای بدست گر فتن قدرت حکومتی بسیار کم است وامکان دارد که بعد ازفرو پاشی رژیم بعث - اخوان المسلمین قدرت حکومتی را بدست بگیرد. جای تعجب است که دوستان ما از بیانیه ی دمشق انتقاد می کنند. در حالیکه این اولین بیانیه ی ست که پروژه ی کرد بودن ما را اززیر زمین بیرون کشیده است. و مطالبات ما را به پایتخت کشانیده است. این بیانیه براستی گامی مترقیانه می باشد که در خواست و مطالبات کردها را در خود آشکار کرده است. ما به کرات سخن از حقوق ملی خود می کنیم در حالیکه هیچگاه آن حقوق را فرمول بندی و مشخص نکرده ایم. شرایط جغرافیایی ما مانند هیچیک از سه بخش کردستان دیگر کشور های همسایه ما در ترکیه – ایران و عراق نیست. اوضاع زندگی ما بسیار درهم است.

عبادی : راه حل و آلترناتیوی نیرومند برای گشودن مشکلات مبارزاتی اپوزیسیون سوریه در شرایط فعلی بزعم شما چگونه باید باشد- یابه بیانی دیگر استراتژی و تاکتیک های آن چه خواهد بود ؟

عبدوالباقی یوسف : سئوالی مطرح شده است که باید آنرا پاسخ گویم – زمانی که در سال 1957 حزب دمکرات کردستان سوریه تشکیل شد – شعار آزادی واتحاد کرد ها را درکردستان اعلام نمود. این حزب درسال 1964-65 انشعاب داد و هر دوی این انشعاب – این شعار را کنار گذاشتند. از سال 2000 به این سو برای دومین بار- این حزب اتحاد ملی بود که این شعار و تفکر سیاسی را مطرح نمود. بیگمان بسیار ضرورت دارد که نهضت مبارزاتی کرد خود را به حرکت های ملی عرب ها و نیروها ی مبارزو آزادیخواه جهانی نزدیک نماید. اما ملت کرداز طریق بیانیه ی دمشق حمایتی جهانی را جلب نکرده است - بلکه در سال 2002 تظاهرات شام آن حمایت را سبب شد. در سال 1992 دستگیری دسته جمعی کادر های مبارز کرد حرکتی تازه را پیش رونهاد. در سال 2002 گروهی از نمایندگان نیروهای مخالف رژیم سوریه از گروه هایی از جوانان کرد استقبال کردند- آیا اینکار درپایتخت صورت نگرفت ؟ ازسوی دیگر برادران من نسبت به نهضت ئاداروعظمت
آن شورش کم لطفی نمودند- این نهضت ملت کرد را زنده کرد و مبارزه ی آنها را به جهان شناساند که این کارازاعلان دمشق برنیامد. رژیم دیکتاتوری سوریه دیر یا زود تغیر می کند و اپوزیسیون شایسته است گه دیدگاه های خود را امروزی نماید. و با شفافیت بدون چشم پوشی مسئله ی ملی و سرزمین کردستان را آشکار نماید.این کارزمینه را برای تشکیل جبهه ای از کرد ها آماده حواهد ساخت. اگر کردها دست از در خواست حقوق شهر وندی برابر با عرب ها بردارند و مطالبات ملی و جغرافیایی خود را مطرح کنند موفق تر خواهند بود. همچنین کرد ها باید ارتباط های جهانی خود را گسترش دهند. کنفرانس های اروپا و امریکا پیامد هایی نیکو خواهد داشت. بازدید گروهی از مبارزان کرد از امریکا سر چشمه ی حرکتی نوین ازپیوند های جهانی کردها با خارج از سوریه می باشد.

حاجی عفرینی : استاد عبدوالباقی سخن درستی را بیان نمود که درخواست و نظر کرد ها در درون و بیرون از سوریه یکی نیست. براستی این چنین است- شایسته است که نقطه نظرها با شفافیت بیان گردد. گرو ه ها توجهی به مردم و در خواست های آنها ندارند و به تنهایی عمل می کنند. رهبری متشکل سیاسی نیست تا کرد های سوریه از آن حمایت نمایند. گرفتاری ما اینست که اعلان دمشق در درون مایه ی خود نمونه ای زنده برای مبارزات موفقیت آمیز ما تلقی نمی شود- پیشنهاد ما این می باشد که کنفرانسی ملی تشکیل گردد - تا تمامی احزاب و تشکیلات سیاسی سوریه در آن مشارکت نمایند. در آن کنفرانس باید مسئله ی ملی کرد از کسب حقوق یکسان شهروندی به مسئله ی حقوق ملی و خاک کردستان تغیر یابد. دو باره تاکید می کنم که ضرورت دارد کنفرانسی تشکیل گردد که درآن مرجعیتی سیاسی برای کردها مشخص شود.

شه لال گه دوو : مبارزه ی راهایی بخش کرد ها - عرب ها را دشمن تلقی نمی کند – مسئله ی ما مسئله ی کرد با رژیمی نژاد پرست عرب می باشد. جالب اینجاست که هیچ حزب یا گروه مخالف رژیم سوریه شعارفروپاشی را سر نمی دهند و تمامی آنها خواهان گفتگو و دیالوگ با رژیم حزب بعث هستند. تمامی آنها - مشکل کردها را درحل مسئله ی حقوق ملی و جغرافیای کرد ستان می بینند. هیچیک از آنها از مسئله ی خاک کرد ستان عدول نمی کند. اما کردستان سوریه جداشده از کردستان تر کیه ست – در میان مناطق کرد نشین – مناطق عرب نشین هم قرار دارد که کسی آنها را بدان جا کوچ نداده است. این چنین ست که جغرافیای سوریه یک پارچه نیست و قسمت قسمت می باشد. برای حل گیر و گرفت های اپوزیسیون کرد بهتر آنست که ارتباط های سیاسی خود را با گروه های ملی عرب گسترده ترکنیم و درارتباط جهانی دیپلماسی نوینی را بکار بندیم. اگر گروه های خارج از جبهه و همپیمانان به این دو جبهه نزدیک شوند شرایط بسیار موفق آمیزترخواهد شد. اگر این دو گروه هم متحد شوند درآن صورت مطالبات سیاسی کرد ها یکصدا و هم آهنگ مطرح خواهد
شد.

فتح اله حسینی : اپوزیسیون کرد قدیمی ترین نیروی اپوزیسیون سوریه ست و تنها راه حل اتحاد در جهت مطالبات کردهاست. مبارزه ی کرد ها باید خارج از سوریه دستآاورد های بهتری را ارایه دهد. و صدای مظلومیت کردها را به گوش جهانیان و رسانه های فراگیرآنها برساند- همچنین بسیار ضروری ست در شرایطی که نیروهای ستمگر بعثی به جان هم افتاده اند کردها با استراتژی هماهنگی برای کسب مطالبات سیاسی و ملی خود فورمیشن تازه ای را ارایه نمایند.
در مورد شورای رهبری مشارکت همگانی کرد ها ضروریست که این کار خود همان مرجعیت یا رهبری سیا سی کردها را نیز شامل می شود که دوستان در این نشست به آن اشاره نمودند.















Thursday, October 19, 2006

مصاحبه من با عثمان اوجلان مرد شماره ی دو پیشین پ -ک- ک



توجه





در شماره ی 64 هفته نامه ی روژ هه لاًت صحفه ی 7 شیر پاک خورده ای به نام جعلی (مانی کرد نژاد) که وجود خارجی نداشته و تاکنون کسی چنین نام و قلمی را نشناخته است. وبه اعتراف نزدیکان - شیوه ی نگارش و ادبیات سر در گمش - همان بهمن توتونچی ست که بدون اشاره به قسمت دوم این مصاحبه تنها و شتابزده به قاضی رفته بود . آن آقا شهامت و صداقت آنرا نداشت که در برابر ملت شریف کردستان نام واقعی خود را زیر مطلبش بنویسد. با توجه به حال روان پریشی نامبرده وجعلی بودن نام نویسنده. اورا شایسته پاسخ گویی ندانستم و کماکان بررسی و قضاوت مصاحبه ی خودرا به عهده ی ملت شریف و بزرگوار کردستان و اندیشمندان راستین مبارز کرد می گذارم.



عثمان اوجلان – دمکراسی و مبارزات پشت پرده

مصاحبه ی اختصاصی من با مرد شماره ی 2 پیشین پ-ک-ک

این مصاحبه چند ساعته به زبان کرمانجی صورت گرفته است که بعدا" توسط دستیارعثمان اوجالان به سورانی ترجمه وبعدا"توسط خود اینجانب به فارسی ترجمه شده است. با توجه به گیر و گرفت های رفت و آمد مرزی آنرا دادم یکی از دوستان در هنگام ترجمه آن از کردی سورانی به فارسی توسط اینجانب بنویسد تا در وقت صرف جویی نماییم ( به دلایلی که افتد و دانید ) خط خود من نباشد. تا بعدا"آنرا بازنویسی و ویراستاری نمایم. بخش اول این مصاحبه در شماره ی 39 هفته نامه ی کرفتو زمان سر دبیری اینجانب به چاپ رسید که متاسفانه بخاطر ویراستاری ناشیانه ی مدیر مسئول هفته نامه – و عدم امکان بررسی مجد د توسط اینجانب - ساختار بعضی از جملات نارسا بود که مجدا" ویراستاری گردید. اما بنا به اخطار اداره ی فرهنگ و ارشاد اسلامی استان کردستان در مورد عدم درج مطالب سیاسی در آن هفته نامه و کودتای خزنده ی مدیر مسئول آن هفته نامه و یکی دو شیر پاک خورده ی همراهش علیه اینجانب قسمت دوم آن چاپ نشد که عینا" تمامی متن مصاحبه بی کم و کاست در اینجا برای اطلاع مردم شریف و آزاده و اندیشمند کردستان نقل می گردد .








پیش گفتا ر


عثمان اوجلان به عنوان جانشین و شخصیت شماره ی 2 حزب کارگران کردستان یا پ- ک-ک- و برادر عبداله اوجلان رهبر مبارز - اسیر و زندانی آن حزب در ترکیه – بعد از انشعاب از آن حزب اکنون در محافل سیاسی ترکیه و کردستان عراق مطرح است.
او شخصیتی انعطاف پذیر و میانه رو دارد که دارای تمایلات سیاسی سوسیال دمکراسی ست.
و کماکان به آزادی ملت کرد در ترکیه و سایر نقاط کردستان میاندیشد و شیوه مبارزه ی مسلحانه در این شرایط علیه تر کیه را قبول ندارد. به دنبال انشعاب عثمان اوجلان شخصیت های دیگری مانند کانی یلماز که بعد ها توسط جریانی تندرو و مسلح و مخاف خود در سلیمانه ی عراق بنا به اظهارات ادار ه ی امنیت هریم کردستان عراق و درج در روزنامه های چاودیر و ئاسودر آن کشور ترورشد. طبق اظهارات آن اداره مدارک موجود را بنا به پاره ای ملاحظات تا کنون رو نکرده اند.هچنین بوتان و بیشک چی از بنیان گذران آن حزب نیز بهمراه صد ها تن از رهبران پ-ک- ک و گریلاهای همراهشان از آن حزب جدا و حزب تازه ای بنام پ – وی – د (_ حزب میهنی دمکراتیک کردستان را بنا نهادند)
. عثمان اوجلان فعلا" بطور شخصی و فردی علیه رژیم ترکیه مبارزه می کند و اعتقادی به تشکیل حزب جدید ندارد و لی معتقد به دگرگونی در ساختار فعلی پ- ک- ک می باشد.
با توجه با اینکه عبداله اوجلان ( آپو ) بخشی از تاریخ مبارزات ملت کرد تلقی می گردد و عثمان اوجلا ن و دیگر شخصیت های انشعابی کردستان از آن حزب و حزب دمکراتیک خلق کردستان در تر کیه که لیلا زنا عوض آنست و سالها ست برای رسیدن به حقوق کردها مبارزه میکند و در پارلمان ترکیه نیزنماینده دارد نیز بخشی از مبارزه ی ملت کرد برای رسیدن به حقوق ملی خود تلقی می گردد . که البته این قاعده شامل تمامی احزاب سیاسی و جریان های فکری کردستان ایران - سوریه و کردستان عراق نیز می باشد که تمامی آنها هر یک به تنهایی بخشی دیگری از تاریخ مبارزات ملت کرد را بعده داشته ودارند. لذا برای گشودن باب گفت وشنود این مصاحبه به عمل آمد. البته انتقاد ها و نظریات مثبت و منفی بسیاری پیرامون زندگی و مبارزات بیست و چند ساله ی عثمان در کردستان ترکیه – ایران – عراق و سوریه مطرح است.این مصاحبه در چند ساعت صورت گرفته و هر چند نامبرده و دیگر شخصیت های انشعابی آن حزب مصاحبه های گوناگونی با روزنامه ها ورسانه های کردستان عراق داشته اند لذا درج این مصاحبه در کردستان ایران برای اولین بار صورت می گیرد. البته نقد نظریات سازنده در چار چوب مسایل فنی و اخلاقی در جواب نظریات عثمان اوجالان در این مصاحبه بدون تردید به رشد جنبش ضد دیکتاتوری ملت کرد در ترکیه و دیگر مناطق کردستان برای دستیابی به حقوق ملی خود کمک خواهد نمود. واینکه هیچ دلیلی در دست نیست و هیچ طرحی که مصاحبه کننده یا روزنامه نگاری له یا علیه یک جریان سیاسی مصاحبه می کندو بلکه قصد مبادله ی افکار- اطلاع رسانی و گشودن باب گفتگوی منطقی بررسی کمی ها و کاستی ها وا تخاذ شیوه ای درست با توجه به طرح سئوال های مورد نظر در میان مردم و اهل قلم دراین برهه از زمان است که مردم بزرگوار ما بسیار بدان نیازمند ند.

عبادی : آقای عثمان اوجلان در آغاز بیوگرافی و شمه ای از مبارزات خویش را برای خوانندگان هفته نامه ی ما ( کرفتوی آن زمان ) بازگو نمایید.

عثمان اوجلان : من اهل روستای " عماران " هستم که از توابع شهرستان " خلفتی " به معنی انتقام است - به دنیا آمدم. اوجلان یعنی " انتقامگیر" این لقب را ترکهای عثمانی به نیای ما نسبت داده اند . نیای ما در برابر ظلم و ستم ترکها ایستادگی کرده و تقاس جور وستم آنان راپس داده است.
با این علت ترکها نیا و خاندان ما را به خاندان " حسین اوج " خطاب کرده اند.یعنی "حسین انتقامگیرنده ". اورفا شهر پیغمبران است . ابراهیم خلیل را بزرگ پیامبران خوانده اند . زیرا ابراهیم در اورفا برابر جور وستم نمرود ایستاد.به همبن خاطر آنجا نیز به نام شهر ابراهیم خلیل شناخته شده است.این شهر مهد انسانیت است. با این مقدمه می توانم ادعا کنم که رهبر آپو از دامن همین فرهنگ و تاریخ بر خاسته است.
خیزش نوین خلق کرد در شمال کردستان با رهبری آپوآغاز گردید. رهبرپو واقعا" شخصیت توانمندی بود شمال کردستان ویران گشته بود و نام کرد و کردستان از صفحات تاریخ زدوده شده بود. کرد از کردیت خود می گریخت . رهبر آپو با این شخصیت با ستمگران ترک گلاویز شد و تاریخ نوین کرد را رقم زد. رهبر آپو در آنجا با اندیشه های اسلامی رشد کرد.و پس از آن به سوسیالیسم روی آورد. و حل مساله ی ملی کرد را در استقرار سیستم سوسیالیستی جستجو میکرد.من که فرزند کوچک خانواده بودم در سال 1973 وارد جنبش رهایی بخش ملی شدم. در این تاریخ رفته رفته نقش فعالی بعهده گرفتم- البته من خواهان و دوستدار تفکر سوسیالیسم نبودم. مهمترین گزینه ی من رهایی ملت کرد بود. فلسفه ی من این بود که کدام مکتب فکری آزادی ملت کرد را میسر می سازد- من طرافدار آن مکتب خواهم بود. حال اگر سوسیالیسم این مشکل را حل نماید سوسیالیست هستم. و اگر دمکراسی حلال این مساله باشد آنگاه من یک دمکرات خواهم بود. من با این اندیشه به صفوف پ- ک- ک- ( حزب کارگران کردستان) پیوستم.

عبادی : در واقع می توان گفت که شما تفکرات سوسیال دمکراسی را قبول داشتید نه مارکسیسم ارتدکسی را – نه ؟ ( شیوه ی تفکرات استالین که بنام استقرار سوسیالیسم و مارکسیسم 2 ملیون نفر را در شوروی سابق از بین برد )

عثمان اوجلان : بله ! همجنان من در برخی موارد دیگر با پ- ک- ک- اختلاف نظر داشتم . بعنوان نمونه پ- ک- ک- ضد شخصیت روانشاد ملا مصطفی بارزانی بود. در حالیکه من دوستدار این شخصیت بزرگ بودم. ملا مصطفی نماد مقاومت ملی کرد بود. پس از آن من با شخصیت جلال طالبانی آشنا شدم. در واقع آن کسی که خدمتگذار ملت کردبود من برایش ارج و احترام قایل بودم. خواست من این بود که با همه ی کوشندگان راه رهایی کردستان پیمان دوستی ببندیم. در مقابل این ایده های من پ-ک-ک- حرکتی جداگانه داشت و با گرو های دیگر کرد خصومت می ورزید. شعار من دوستی با همه ی آزادیخوان بود من در تشکیلات پ- ک-ک نمی توانستم این ایده را به اجرا در آورم. سر انجام به خاطر این طرز تفکر در سال 1993 اختلافاتمان با حزب آغاز شد. پ-ک- ک- افکار مرا قبول نداشت و در همان سال حق عضویت و مسئولیت حزب را ازمن سلب کرد. 3 ماه مرا زندانی کردند. از آن پس 3 سال فعالیت سیاسی را برای من ممنوع نمودند. مرا ناچار کردند که به شیوه ی اجباری در کوهستان ماندگار شوم. در اولین ماه سال 1995 مرا دادگاهی کردند ودر دادکاه حکم اعدام مشروط را برای من صادر نمودند. به این شرط که اگر بر افکار خود پا فشاری کنم مرا اعدام کنند. دو سال حکم اعدام من جاری و ساری بود. در سال 1997 حکم اعدام مرا لغو کردند و گفتند که عثمان اوجلان متنبه شده وپابند مقررات و آیین نامه ی حزب است.

عبادی : آیا شما واقعا" شرایط دشوار و انعطاف ناپذیر حزب را آنگونه که خود بیان می کنید پذیرفته بودید ؟ یعنی می خواهید بگویید که حزب از سانترالیسم دمکراتیک فاصله گرفته بود؟

عثمان اوجلان : البته جوهر مساله این نبود که من از آرمانهایم دست کشیده باشم نخیر ! من تنها سکوت اختیار کرده بودم و همیشه در صدد فرصتی بودم که جبر زمان و واقعیت - حزب را از خواب غفلت بیدار کند. نیک می دانستم که پا فشاری بر آن ایده و آرمان مرگ حتمی مرا به دنبال داشت. برای همین منتظر فرصت مناسب بودم. در سال 1993 به این نتجه رسیدم که نباید کرد یک شعار مطلق را بر گزیند- بعنوان مثال تنها و تنها بر شعار استقلال طلبی پا فشاری کند. ملت کرد باید برای همه گونه راه حلی آمادگی داشته باشد. از استقلال بگیر تا خود مختاری و فدرالیسم و ……. در حالیکه پ- ک-ک - تنها - تنها بر مداراستقلال کردستان می چرخد. دوم به ابن نتیجه رسیده بودم که پ- ک- ک- نباید تنها با بعضی از کشورها و نیروها رابطه داشته باشد. و با کشورها و گروهای دیگر خصومت بورزد. پ- ک- ک- شایسته است با همه ی احزاب سیاسی رابطه بر قرار کند. یعنی اینکه نباید بعضی را دشمن و بعضی را دوست بداند. در سیاست دوست و دشمن همیشگی وجود ندارد. و دوستی و دشمنی بر حسب منافع و موقعیتها ی تاکتیکی یا استراتژیکی دگرگون می شود. پ- ک- ک- یاید با همه ی نیروها رابطه داشته باشد. این رابطه باید از ایران شروع شده و به امریکا ختم گردد. در حالیکه این نیروها بر ضد یکدیگرند.اما کرد نباید به خاطر منافع بعضی از این نیروها با نیرو های مقابل دشمنی بورزد. پ- ک-ک – حق دارد برای پیشبرد اهداف ملی با همه ی طرفهای در گیر رابطه بر قرار کند. من اینگونه می اندیشم . پ-ک-ک-بشدت با این طرز فکر من بر خورد می کرد.

سوم : من به این قناعت رسیده بودم که نباید پ- ک- ک- با نیروهای همرزم کرد دشمنی کند – بویژه با نیروهای کرد جنوب کردستان. این حزب باید با اتحادیه ی میهنی کردستان و حزب دمکرات کردستان عراق طرح دوستی بریزد. زیرا جهان امروز تنها تا کنون کردهای جنوب کردستان را به رسمیت شناخته است. یعنی در دنیای معاصرجلال طالبانی و مسعود بارزانی نماینده ی رسمی کردها می باشند.و یاید با دوگروه اصلی کرد در صحنه ی بین المللی رابطه ای تنگاتنگ ایجاد کند. پ- ک-ک- با این تفکر در آویخت ور سما" مرا بعنوان نوکر puk- . pdk
خطاب می کردند. به این ترتیب مرا رنجانیدند. و با انواع شکنجه های سیسماتیک روحی با من بر خورد کردند.
چهارم : پس از سال 93 به این تتجه رسیده بودم که اوضاع دگر گون شده است. قبلا" پ-ک-ک- یک گروه اندک شمار فدایی بود – آنزمان اعضا کادر ها ی حزب از حقوق فردی و اجتماعی خود محروم بودند. و به شیوه یی فدایی پاک باخته پیکار می کردند. بدون شک این طرز زندگی برای سالها دهه ی هفتاد و هشتاد میلادی درست بود اما در دهه ی نود میلادی وضع دگرگون شده بود و می بایستی ما نیز امور خود را باز نگری می کرد یم. در دهه ی نود میلادی خلق کرد در شمال کردستان به پا خواسته بود از کارگر بگیر تا سر مایه دار از دهقان تا مالک به صفوف پیکار ملی ما پیوسته بودند. من در این برهه ضرورت تغیر مشی حزب را در یافته بودم – یعنی در یافتم که ساختار حزب به رفرم نیازدارد. و می بایست حقوق فردی و زندگی خصوصی افراد تامین می گردید. در همان زمان گفتم که گریلا ها ی رزمنده شاید نتوانند اذدواج کنند و شروطی اینگونه را نیز دارا نیستند.اما کادر های سیاسی چنین مشکلی ندارند و باید حقوق فردی آنها را تامین کرد. و به همین سان در نشستهای حزبی اعلام کردم که باید عضویت و عدم عضویت در حزب پ- ک-ک- اختیاری باشد نه اجباری. بر این باور بودم کسی که خواهان است می تواند خدمت کند – اگر در طول مبارزه نا توان گشت و تصمیم به جدا شدن و بریدن از ما گرفت نباید او را خائن نامید- ما باید به حق انتخاب آزادانه ی انسان احترام بگذاریم و او را در رابطه با حزب در جایی دیگر و سمتی دیگر بکار بگیریم.

عبادی : آیا به نظر شما کیش شخصیت پرستی – به احزاب و جریان های سیاسی لطمه وارد نمی کند ؟

عثمان اوجلان : متاسفانه پ- ک-ک- اینگونه نمی اندیشید- الحاق و پیوستن را گرامی می داشت ولی بشدت با بریدن افراد بر خورد می کرد و آنرا خیانت قلمداد می نمود و بریدن کادررا از حزب سزاوار اعدام می دانست.من می گفتم کسی که آزادانه به صفوف مبارزه می پیوندد پس از دو یا سه سال حق دارد از حزب ببرد و نباید با او برخورد شدید بشود – باید عضویت حزب را انعطاف پذیر سازیم که افراد آزادانه به آن به پیوندند و آزادانه نیز از آن جدا شوند. همچنان ضروری ست که سیاست درونی حزب را دمکراتیزه کرده و رهبر را به دیوان خدایی نرسانیم- رهبر یکه به درجه ی الهی برسد از انسان دور می شود و تو بعنوان انسان به آن دسترسی نخواهی داشت. اگر رهبر انسان بماند می توانی او را نقد کنی ..... همچنان سایر اعضا نیز خواهند توانست در تصمییم سازی و سیاستگذاری ها شرکت کنند. چنین مشی برای حزب مناسب بود. با ین نتیجه رسیده بودم که باید اعضای مر کزیت پ- ک-ک در تصمیم گیری شرکت کنند نه تنها رهبرخود تصمیم بگیرد.

عبادی : چه وقت توانستید – آزادانه اندیشه ها ی نهفته ی خود را آشکار کنید؟

عثمان اوجلان : در سال 1993 من بعنوان پروژه رفرم اندیشه های خود را مطرح کردم- متاسفانه رهبریت حزب مرا خطر قلمداد می کرد. سیاست پیشین را بی خطا اعلام کرده و مرا بعنوان مرتد معرفی کردند.حزب پروژه رهبریت مشترک را رد کرد و از حضور یک رهبر دفاع نمود.یعنی فرمان دادن یک رهبر به تنهایی! حزب همچنان رابطه ی همه جانبه را نیز رد نموده و نیروهای امپریالیستی را دشمن اعلام کردند.این طرز فکر کلاسیک چپ بود و رهبری پ-ک-ک- بر آن پای می فشرد. بریدگان از حزب را خائن اعلام کرده و آنها را سزاور اعدام می دیدند و حتی شمار بسیاری از آنها را نیز به قتل رسانیدند.آنها همه ی نیروهای کرد را نا سره می دانستند و تنها خود را سره قلمداد می کردند. یعنی خط ناب تنها نزد پ- ک-ک- بود و بس. در نتیجه در برابرآرمان و امیدهای من موضع گرفتند و سه سال عضویت مرا به تعلیق در آوردند تا سال 95 در زندان بودم . د ر ماه نخست سال 1995 حکم اعدام برایم صادر نمودند که سر انجام در سال 1997 این حکم لغو گردید. پس از اینکه آقای اوجلان را ربودند یواش یواش سران حزب در یافتند که اگر در سال 1993 با طرح پیشنهادی من موافقت می کردند چنین بلای شومی به سر حزب نمی آمد! اگر در آنهنگام این رفرم به اجرا در می آمد توطئه های پیرامون حزب را خنثی می کرد و حلال مشکل حزب و جنبش می شد. بلاخره نتیجه ی این اصرار نا عاقلانه – ربودن رهبری حزب در کنیا بود ؟

عبادی : آیا ربوده عبداله اوجلان در کنیا خلایی جدی برای حزب شما نبود؟

عثمان اوجلان : ربودن رهبری حزب خلا عظیمی ایجاد کرد . آنزمان من سعی کردم که جلو این خلا را گرقته و نقش رهبری را بعهده بگیرم. و از سال 1999 تا سال 2003 سکان جنبش را در دست گرفته و نگذاشتم که جنبش فرو بپاشدو واقعا" هم ما دست آوردهای جنبش رهایی بخش ملی را حفظ کردیم . از نظر نظامی – سیاسی و سازمانی عیلرغم زیانهای وارده توانستیم ساختار حزب را و جنبش را سر پا نگهداریم. در سال 2002 من به رفقای حزبی پیشنهاد کردم که حالا هنگام اجرای رفرم در حزب است . همان زمان هم آقای عبداله اوجلان در زندان مدافعات خود را به نگارش در آورده که این دفاعیات را برای دادگاه حقوق بشر اروپا ارسال گردید-. در حقیقت افکار مثبتی در آن یافت می شدکه من نود درصد آن دفاعیات را تایید می کنم زیرا زمینه ی رفرم دمکراتیک را فراهم می ساخت.

عبادی : نقش تفکرات آپو ( عبداله اوجلان ) را در این تضاد سازمانی چگونه می بینید؟ ایا آپو هم به نظر شما ضد جریانهای سیاسی کردستان است؟

عثمان اوجلان : ما بر این عقیده بودیم که رهبر آپو ایدئولوژی را بنیان گذاشته ونقش او تقش یک ایدئولوگ است . ما نیز ایده های او را به خط مش حزب تبدیل می کردیم. پ-ک-ک- باید رابطه ی همه جانبه ای با احزاب جهانی داشته باشد.ایران دشمن امریکا به حساب می آید. تصور ما براین بود که ایران از جهات گوناگون با امریکا رابطه دارد. پس ما کرد ها چرا باید خود را از چنین روابطی دور نگه داریم ؟ لازم است که روابط دپیلوماتیک ما گسترده باشد. در داخل جنبش کرد نیز ما دشمن نداریم – بلکه با دوستان و برادران خود سرو کار داریم به نظرم باید نیروهای همسوی خود را برادر خطاب کرد و نیروهای دورتر را دوست قلمدادکنیم. همچنین باید این روابط را در شمال و غرب و شرق کردستان بگسترانیم. پ-ک-ک- شایسته است که دربخشی از کردستان ترکیه طرح سیاسی خود را به اجرا در آورد و نباید در دیگر بخشهای کردستان مداخله نماید. و خود را آلترناتیو گروهای بومی آن بخش ها بداند. مبارزه ی هر بخش را به نیروهای بومی آن بخش واگذار نماید.نبایستی پ -ک-ک مداخله گر باشد – او حق دوستی با سایر نیروها دارد نه چیز دیگر. آن حزب حق دارد از نظر سیاسی – فرهنگی و تبلیغاتی کار کند – اما حق ندارد از نظر سازمانی به شیوه ی فعلی در امور مناطق دیگر کردستان مداخله نماید.
پ-ک-ک- باید نیروی رهایی بخش شمال کردستان ترکیه باشد. و در بخشهای دیگر نقش پشتیبانی کننده را ایفا نماید. در این رابطه باید حق آزادانه ی اعضا را برای پیوستن به هر نیروی سیاسی کرد دیگر و هر نوع انتخابی آزاد گذاشت!

عبادی : به نظر شما پ-ک-ک- با نادیده گرفتن جنبش مبارزات سایر نیروهای سیاسی کرد در منطقه نقش سکتاریستی و تفرقه برانگیزی را بازی می کند؟

عثمان اوجلان : حقیقتا" آنزمان من به رفقای خود در حزب می گفتم : رفقای کرد شرق- جنوب- و غرب کردستان باید سازمان ویژه ی خود را بنیاد گذاشته و به شیوه ی مستقل مبارزه کنند. نقش پ-ک-ک- می بایستی یاری رسانیده به آن گروها می بود که این مورد نظر من بود نه هدایت ورهبری آنها . برای اینکار شخصا" اقدام نمودم و در تاسیس حزب راه حل دمکراتیک کردستان ( عراق ) و حزب اتحاد دمکراتیک کردستان ( سوریه ) و حزب زندگی آزاد کردستان ( پژاک ) رل بارزی را ایفا نمودم. زیرا معتقد بودم که اوضاع همه بخشهای کردستان متفاوت از یکدیگر می باشد. در اندیشه هایم بر این ایده پای می فشردم که در آینده باید هر بخش جداگانه خود را اداره نماید و آنگاه که زمینه فراهم شد. می توان سیستم کنفدرالی یا فدرالیسم را مابین این بخش های سازمان یافته به اجرا درآورد. باور من این بود که تنها با این شیوه وحدت ملی ایجاد خواهد شد. در آن صورت پ-ک-ک- نیز حزب منطقه ی بزرگی از کردستان خواهد بود وسازمانی برای همه ی بخش های کردستان. در واقع متد پ- ک-ک مانند متد حزب بعث کشورهای عربی بود. زیرا حزب بعث خود را سازمان همه ی اعراب می پنداشت. و حق مداخله در امور همه ی کشورهای عربی را به خود می داد. پ-ک-ک تا زمانی مشخص توانست مبارزه ی مشترکی را در همه ی بخشهای کردستان به پیش برد اما این حرکت حدی داشت و نمی بایستی از اندازه خارج میشد. این مبارزه مشترک هم حلقه ی گره خوردن نیروهای ملی بخشهای کردستان شده بود. می بایستی برای این پتانسیل برنامه ریزی می کردیم. نه اینکه خود را بدیل و آتترناتیو نیروهای اصیل و بومی بخشهای دیگر بشمار می آوردیم. من در رابطه با نیروهای کرد به دوستی و برادری و هم پیمانی اعتقاد داشتم.

عبادی :شما نظرتان در باره ی آزادی فردی در درون حزب و نقش تشکیلات منسجم و تمایلات داوطلبانه ی اعضا و مشارکت های سیاسی چیست؟

عثمان اوجلان : در مورد حقوق فردی نیز به آزادی انتخاب فرد معتقد بودم وبا این باور رسیده بودم که زمان روحیه فداکاری پاک باخته به سر رسیده است و فرد حق دارد آزادانه مبارزه کند و بعد از سه سال خدمت اجباری در حزب شکل زندگی و مبارزه ی خود را انتخاب نماید. . اگر پ-ک-ک- این رفرم را به اجرا در می آورد صد درد صد از نظر روابط دیپلوماتیک جهانی و روابط ملی پیشرفت چشمگیری داشت. از نظر نظامی نیز در صد د از سر گیری نبرد مسلحانه بود. بارها و بارها به رفقا گفتم که از سال 1992- تا 2002 نیروهای پیشمرگ در کردستان عراق در برابر رژیم بعث یک فشنگ هم شلیک نکردند اما هنگامیکه وقت موعود فرارسید این نیروی عظیم نقش تعین کننده ی خود را بازی کرد. من این مدل را برای پ-ک-ک- مناسب می دانستم. بعد از اینکه رهبر آپو آتش بس یک جانبه را اعلام کرد ما نمی بایستی تهدید جنگ مسلحانه را تکرار می کردیم.بلکه می بایستی ازنظر سیاسی و سازمانی فعالیت خود را گسترش می دادیم. می بایستی نیروی گریلا را به عنوان یک نیروی یدک و ذخیره ( دفاعی ) حفظ می کردیم. در حالیکه رهبری پ-ک-ک- شب و روز تهدید به از سر گیری جنگ می کرد. من مخالف جنگ مسلحانه نبودم اما معتقد بودم که هنوز زمان از سر گیری جنگ فرا نرسیده است. من تا سال 2003 کوشیدم که این پروژی رفرم را به اجرا در آورم.

عبادی : بعد از انشعاب چند تن از شخصیت های درجه اول حزب پ-ک-ک- مانند کانی یلماز – بوتان و بیشک چی و ........– وبه قول خودتان بیش از صد ها تن از سر کردگان و گریلا های زن ومرد از حزب جدا شدند ! آیا بعد از تشکیل( کنگره خلق ) در حزب جناح بندی شده بود؟

عثمان اوجلان : متاسفانه رهبری جناح محافظه کار با این اصلاحات مخالفت کرد. اشخاصی همچون دوران کالکان ( عباس ) که خود ترک است بر ضد این طرح کار کردند . هر گاه حزب خواسته است تحولی درمبارزه ی خود ایجاد کند شخص نامبرده آنراسد کرده است.
دوران کلکان یک سوسیالیست استالینیست است . پیروان خط چپ کلاسیک در مقابل ما ایستادند در واقع اینک پ-ک-ک- به دو خط محافظه کار و رفرمیست یا ( دمکرات )تقسیم شده بود. دوسال تمام ما به مصاف همدیگر رفتیم . دوران کلکان به بهانه ی اینکه گویا عثمان اوجلان می خواهد سازمان ما از هم بپاشد – با من در گیر شد. آنان تبلیغات زهر آگینی را بر علیه من راه انداختند و در زندان آقای عبداله اوجلان را بر ضد من تحریک کردند. گویا ایشان گفته بودند که عثمان پ-ک-ک را تصفیه می کند به این ترتیب جلو جنبش رفرم دمکراتیک درون پ-ک-ک- را گرفتند. و نگذاشتند که ما طرحهایمان را به اجرا در آوریم و از فرو پاشی حزب جلوگیری نماییم. اینان در دومین ماه سال 2004 با یک کودتای نظامی خط سوسیالستهای استالینیستی را بر حزب چیره ساخته و همه ی نهاد های جنبش دمکراتیک را بدست گرفتند. و با این کودتا ما را راندند و هیچ مکانیسم سازمانی را در دست ما باقی نگذاشتند. جز اینکه نا چار شدیم از حزب ببریم.یعنی می توان گفت هنگامیکه هیچ امیدی برای اصلاحات داخلی نماند ما از حزب جدا شدیم . و تا حالا امدت 2 سال می شود که از حزب بریده ایم.

عبادی : کادر های بریده از حزب چند نفر بودند ؟ آیا فکر می کنید بعد ازتحولات جدید خاور میانه یک نوع تفکر مکتبی یا مذهبی می تواند هدایت کننده ی یک حزب باشد؟

عثمان اوجلان : 18 نفر از اعضای کمیته ی مرکزی و شمار بیشتری هم از کادر های رد های پایین که از همان اوایل حنبش در صفوف مبارزه جای گرفته بودند. کادرهای قدیمی هم بودند که شمارشان به 40 نفر می رسید. در کل شمار ما بیش از 100 نفر در آنزمان بود. اما سطح همه ی کادر های انشعابی همانند نبود. از نظر فکری ما باهم اختلاف داشتیم. من معتقد بودم که رهبر آپو شخصیتی ست که به انقلاب کردستان خدمت کرده است. واقعا" هم رهبر انقلاب رستاخیز کرد بود. انقلابی که بزعم و اعتراف دوست و دشمن یک انقلاب پیروزمند و فرخنده بوده است. در حقیقت پیکار آپو خلق کردستان را از گورستان رها کرد و زننده نمود.رهبر آپو همانند مسعود بارزانی – جلال طالبانی و شادروان قاسملو یک رهبربزرگ کرداست. رهبران کم و بیش درستی و خطا داشته اند.رهبر آپو هم ازاین قاعده مستثنی نیست.درست مانند یک رهبر کرد که خطاها و خدمات همسان دارد و باید با یک دید منضفانه به او بنگریم.
بهر روی بعضی از رفقا معتقد بودند که باید صد در صد بر علیه آپو کار کنیم. من با این فکر مخالف بودم. پ-ک-ک- در مدت 30 سال مبارزه ی خود خدمات بسیاری انجام داده است. اما خطا هم دارد. ما حق داریم که خطا های آن حزب را نقدکنیم. اما ما حق نداریم با آن حزب دشمنی بورزیم. من آماده ام که از رهبرآپو مانند یک رهبر انتقاد کنم 1 من با او خصومت نخواهم کرد بلکه او را نقد می کنم . در مورد پ-ک-ک- هم گفتم که من متقد آن هستم و با آن نیز دشمنی نخواهم کرد. متاسفانه دیگر رفقای ما بر خصومت با آپو و پ-ک-ک- اصرار می ورزید ند.تاریخ پ-ک-ک- نمونه ای بسیاری را شاهد بوده است. انشعابیون و خصومتگرایان آن حزب در رد ه ی بلا 6 نفرند که توانسته اند مشی خود را ادامه دهند.و پس از آن شاید پراکنده شوند . بعد از این اختلافات – من راهم را از رفقای بریده از حزب جدا کردم و اکنون به صورت مستقل مبارزه ام را ادامه می دهم.

عبادی : آیا اقدام به تاسیس حزب یا سازمان تازه ای کرده اید یا خیر ؟

عثمان اوجلان : نخیر ... در کردستان ترکیه احزاب بسیاری وجود دارد از احزاب اسلامی تا چپ سوسیایست و احزاب دمکرات و ......که هر گروه در صفوف میارزه ی ملی نقشی به عهده گرفته است. در این برهه ایجاد حزب تازه هیچ دردی را دوا نخواهد کرد بلکه یک خط مشی سالم ملی دررهبری کردن مبارزه پیروزمند تر است. من می خواهم برای حل مسئله ی کرد در شمال کردستان کار کنم. صحنه ی فعالیت سیاسی من کردستان شمالی ست- اما برای پیش برد اهداف ملی در خدمت همه ی سازمان های کرد در همه ی بخش های کردستان خواهم بود.من فعالیتی فراگیر را آغاز نموده ام. میدان مانور من گسترده است همانند یک گروه فعالیت می کنم اما حزب نیستم و به عنوان یک شخصیت ملی پبکار می نمایم. نه یک شخصیت وابسته به یک حزب. البته هر چند صحنه ی فعالیت سیاسی من شمال کردستان ( تر کیه ) است اما با رهبران سایر بخش ها همکاری خواهم داشت.

عبادی : باور شما برای موفقیت کردها در رسیدن به حقوق دمکراتیک و ملی خود شان چیست؟

عثمان اوجلان : به نظر من راهبرد حل مساله ی کرد فدرالیسم است. فدرالیسم هم اکنون به عنوان یک استراتژی ملی مطرح شده است. من بارها اعلام کرده ام که اگردول خاور میانه راهبرد فدرالیسم را به کرد روا نبیند – در آن صورت کردها راهبرد تجزیه طلبی را در پیش خواهند گرفت. به گمان من - کردها هم حق دارند که از نعمت استقلال بهرمند شوند. فدرالیسم منافع دو جانبه ی کرد و ملت های هم جوار را تامین می کند. در غیر این صورت کرد حق دارد که حق استقلال را مطالبه کند. اکنون هر دو گزینه در برابرخلقمان قرار دارد. به نظر من فدرالیسم حل عادلانه یست که منافع همه ی کردستان را تامین خواهد کرد. و از پاره پاره شدن کردها هم جلوگیری خواهد کرد حالا هر بخش از کردستان با شرایط ویژه ی خود.

عبادی : آیا طرح عبد اله اوجلان ( آپو ) با طرح رفرم شما هیچگونه سنخیتی دارد یا خیر ؟

عثمان اوجلان : طرح آقای اوجلان کنفدرالیسم اجتماعی ست نه سیاسی – یعنی کنفدرالیسم در میان گروهای کرد چهار بخش منقسم کردستان. این پروژه اقتدار سیاسی را منظور نکرده است. و صرف یک طرح اجتماعی ست. یعنی کنفدرالیسم در میان دولت ها نیست بلکه کنفدرالیسم در میان گروها و سازمان های غیر دولتی کرد هاست. با اختصار این طرح منافعی دارد اما به هیچ وجه به حل مسئله ی کرد منجر نخواهد شد. اما گروهای کرد همانند یک کنگره ی فرا گیر می توانند این متد را به کار گیرند. راه حل و راهبرد مسئله ی کرد فدرالیسم دمکراتیک است و بس.

عبادی : آقای عثمان اوجلان در میان افکار عمومی شایع شده است که جدا شدن شما از پ-ک-ک- به خاطر اختلافات شخصی شما با برادرتان عبداله اوجلان بوده است. و هیچگونه مسئله ی فکری درآن دخالت نداشته است ؟

عثمان اوجلان : من از اوان کودکی شخصیتی نرم و قابل انعطاف پذیری داشته ام . هچوقت با هیچکس درگیر نشده ام. و هرگز متد نظامی را به عنوان تنها راه حل به کار نبرده ام. همیشه پیرو دوستی بوده ام. در درون پ-ک-ک- هم با هیچکس حتی آقای اوجلان بزرگ هم مشکل و خصومت شخصی نداشته ام – شخصیت آقای اوجلان بزرگ در قدم اول مبارزه همچون یک سوسیالیست بود بعد یک کرد – در حالیکه شخصیت من در وحله ی اول کرد بودنم است و بعد یک سوسیالیست. او یک انسان اقتدارگراست در حالیکه من انعطاف پذیرم. اسلوب و کار سیاسی ما از هم جداست. مشکل ما فکری بود و اکنون هم بیشتر از همه آقای عبداله اوجلان را دوست دارم. او برادر بزرگ من است . شخصا" او را دوست دارم اما از نظر سیاسی اعتقاد دارم که ایشان یک شخصیت ایدئولوگ است نه سیاسی. اگر از من پرسیده شود که آپو چگونه شخصیتی دارد خواهم گفت که او یک ایدئولوگ است و بس.در سده ی بیستم دو شخصیت ایدئولوگ در شمال کردستان سر برآورده اند . نخست شیخ سعید نوری که اسلام را ازنو تئوریزه کرد و دوم هم آپوست که ایدئولوژی سوسیالسم را به کردستان آورده است. با وجود آنکه بارها او من را دشنام داده است اصلا" پاسخ او را نداده ام و با احترام با او رفتار کرده ام. ( البته بخاطر اینکه برادر بزرگ من بوده است )

عبادی : آقای عثمان اوجلان آیا ممنوعیت اذدواج نیروهای گریلا یک مشکل جدی و خطر ناک تلقی می گردد؟ تا آنجا که مطالعات سیاسی من قد می دهد در میان هیچ گروه چریکی دنیا چنین رویکرد ومتدی وجود نداشته است . چرا پ- ک-ک- اذدواج اعضای خود را ممنوع کرد ؟ آیا به نظر شما این متد بر خلاف فطرت و سرشت انسان نیست ؟

عثمان اوجلان: این مسئله از سال 1975 تا 1993 امکان پذیر نبود و اعضای حزب هم فدایی و پاک باخته بودند. از سال 1993 اوضاع تغیر کرد و می بایستی پ- ک-ک- این حق را به اعضای خود می داد.من این پیشنهاد را به حزب دادم ولی حزب با آن مخالفت نمود. سران پ-ک-ک- به ساز و کار پیشین اصرار می کردند.و این مسئله هم باعث وازدگی اعضای حزب شده بود. این اصراروپا فشاری ی بی منطق پ-ک-ک- روز بروز حزب را بسوی تلاشی سوق میدهد. چنین روشی برخلاف سرشت انسان است و باعث ریزش کادر سازمان شده است. اکنون معتقدم که اذدواج در میان نیروهای گریلا امکان پذیر شده است. می توان فرمولی ارایه داد . هر گریلایی می تواند بمدت 3 سال خدمت اجباری و ضروری خود را در حزب داشته باشد و پس از آن فرد آزاد است که شیوه ی زندگی خود را انتخاب کند. کادر های سیاسی می توانند اذدواج کنند . من این طرح را پیشنهاد کرده بودم در حالیکه جناح محافظه کار آنرا کفر و الحاد اعلام کرد.

عبادی : آیا پ-ک-ک- در مرحله ای شعار تحول دمکرایتک را سر داد و نام خود را به گنگره ی خلق کردستان تغیر داد ؟ و یا ازآن پس هم تغیرات شکلی و ظاهری را اعمال نموده است؟ آیافکر نمی کنید که تغیر شکل یک سازمان با تغیر نام یک حزب نمی تواند محتوا را تغیر دهد؟


عثمان اوجلان : پ-ک-ک- خواهان آن بود که از طریق کنگره ی خلق - کردستان را به طور همگانی به افرادی با تمایلات سوسیالیستی بدل سازد در واقع از نظر ایدئولوژیک و سیاسی تحولی در خود ایجاد نکرده بودو خواهان آن بود که از طریق ساز و کار سازمانی تغیر ایجاد نماید.که این فرمول موفق نشد. پ-ک-ک- می خواست با این متد خود را از حزب کادر ها به حزب توده ها تبدیل نماید. اما آن حزب می بایستی سیاست و ایدئولوژی خود را تغیر می داد نه سازمان را- و به همین خاطر کنگره می بایستی جایگاه تجمع افکار واقشار مختلف می بود. در حالیکه همانند یک حزب مرکزی کارکرد داشت و درنتیجه نا موفق از آب در آمد. ابتدا نام کنگره ی آزادی و دمکراسی کردستان ( ک- د- ک ) بود که بعدا بصورت کنگره ی خلق کردستان تغیر نام داد. هم اکنون هم به اسم ( کوما کوملین کردستان ) شناخته می شود که کار برد و کار کردی ندارد- در واقع این همان مدل تک حزبی ست.

عبادی : آقای عثمان اوجلان – در ترکیه با آنکه یک دمکراسی نیم بندی وجود دارد و دمکراسی نیمه نهادینه شده ای دارد . تنها مشکل آن سیستم نژاد پرستی ترک و مساله ی کرد های آن کشور و مداخله ی نظامی در مسایل سیاسی ست. شما در آنجا حزب قانونی داشتید است و شاخه ی قانونی حزب شما فعال بود چرا راه مبارزه ی سیاسی ( این شیوه ی مبارزه ) را انتخاب نکردید؟

عثمان اوجالان : دمکراسی دو نوع دارد . نوع نخست دمکراسی مرکزگرای اونیتراست- و نوع دوم دمکراسی فدراتیو می باشد. دمکراسی مرکزی همیشه مشکل ساز است و برای آزای ها حد و حدود تعین می کند – برای همین در مقابل خلق کرد هم حد و حدود ایجاد کردند یعنی حق انتخاب کردن و انتخاب شدن در پارلمان را به ما داد ند اما نه به نام کرد بلکه به نام ترک! حا لا اگر ما ملت کرد را نمایندگی نکنیم چگونه می توانیم از دمکراسی راستین دم بزنیم! یعنی تشکیل حزب و فعالیت حزبی را بما می دهند اما هچون یک حزب ترکیه ای نه یک حزب کرد.

عبادی : مگر دوحزب دمکراتیک خلق وگویا حزب دمکرات شمال کردستان- احزاب کردی نبودند و در برنامه ی خود مطالبه ی حقوق ملی کردها را نگنجانیده بودند؟ چگونه به این مسئله اشاره ای نمی کنید؟

عثمان اوجلان : درست است دو حزب (HADEP, )(-DEHDP ) در پروگرام خود کرد بودند اما در سازوکار پارلمانی خود نماینده ی بدست آوردن حقوق کردها نبودند – یعنی فقط با نام کرد - نخواهی توانست اهداف سیاسی و ملی کرد را بر آورده سازی ! لیلا زانا دو جمله ی کردی به زبان آورد که با خطیب دجله – اورهان دوغان و سلیم ساداک نه سال حکم زندان به آنها داده شد. حالا نیز نمی توانی به زبان کردی تبلیغات نمایی و فعالیت کنی ! خلاصه می توان گفت که دمکراسی ترکیه یک دمکراسی لنگ است. یعنی دمکراسی مرکزگراست نه فدراتیو! در حالیکه مدل دمکراسی در امریکا و اروپا مدلی فدراتیو است نه مرکزی ! 51 ایالت امریکا به شیوه ای فدراتیو باهم اتحاد بسته اند. . هم اکنون در عراق نیز مدل فدراتیو کار ساز است و باور من اینست که دمکراسی درعراق از ترکیه هم موفق تر خواهد بود!

عبادی : آقای اوجلان ! مدتی پیش اردوغان در نشستی با روشنفکران ترک و کرد اعلام داشت که مسئله ی کرد را از راه سیاسی حل خواهد کرد. آینده ی مسئله ی کرد در ترکیه چگونه خواهد شد ؟

عثمان اوجلان : به نظر من اردوغان درمقایسه با دیگر نیروهای سیاسی ترک پیشرفته تر است. زیرا اردوغان و حزب عدالت حتی مسئله ی فدرالیسم را قبول دارند. به عنوان مثال حزب جمهوری خلق به رهبری دنیز بایکال بشدت مخالف سیستم فدراتیو است. همچنین بوروکراسی ترکیه همراه با قوه ی قضاییه و ارتش و نیروهای نظامی و سازمان های اطلاعاتی و ...... با فدرالیسم مخاف هستند. اینان همچنان مسئله ی کرد را هم قبول ندارند. اردوغان خواهان تغیر در این نظام است. و اگر توان داشته باشد این نظام را دگر گون خواهد کرد. اما اینک امکان این
کار را ندارد – زیرا مخالفان زیادی پیشروی اوست. با این حال همگام با تحولات خاورمیانه
نگرش ترکیه نیز تغیر خواهد کرد .

عبادی : شما گفتید که پ - ک- ک- می بایستی در شمال کردستان مبارزه کند نه اینکه در بخش های دیگر کردستان مداخله نماید ؟ پس شما آینده ی پژاک را چگونه می بینید؟

عثمان اوجلان : به نظر من یک حزب ساختگی و طفیلی وابسته هر گز رشد نخواهد کرد-زیرا گروه فشار است و بس! پژاک بر تودها تاثیر گذار است ولی تا زمانیکه پژاک طفیلی پ-ک-ک- است رشد نخواهد کرد!
تجربه زنده ای از کردستان جنوب در دست است. در جنوب ما "حزب حل دمکراتیک کرد ستان" را ایجاد کردیم – قبل از آن حزب " اتحاد ملی دمکراتیک کردستان وجود داشت" و پیش از آنهم حزب آزادی کردستان. پ- ا- ک ( پاک )به خاطر اینکه پ- ک-ک- در کار این شبه حزب ها بیش از حد دخالت نمود هرگز به یک نیروی اصیل مردمی تبدیل نشدند. و حلا آنها به احزاب کوچک و کم تاثیری بدل شده اند. تا زمانیکه پژاک مستقل نشود و با اراده ی خود مبارزه ننماید هرگز رشد نخواهد کرد. اگر باز از پ-ک-ک فرمانبرداری نماید آینده ای برای او متصور نیست .

عبادی : بعضی از گروهای کرد سوریه از پ-ک-ک- جدا شده اند ! شما آینده ی کردهای سوریه را چگونه می سنجید؟

عثمان اوجلان : اکنون سوریه در مرکز برنامه های غرب بویژه امریکا قرار دارد. حلقه ی محاصره ی این کشور روزبروز تنگ تر می شود. اتحادیه ی اروپا و امریکا هر دو در مورد تغیر نظام حکومت بعث در سوریه متفقند. اما امریکا خواهان مداخله ی نظامیست در حالیکه اروپا خواهان تغیر از درون می باشد. به گفته ی دیگر آنها می خواهند از طریق فشار سیا سی یک سیستم ائتلافی – علوی - سنی - کرد - دروزی و مسیحی در سوریه ایجاد نمایند. همچنین در صدد برکناری خانواده ی اسد هستند – امسال سال پایان نظام سوریه خواهد بود! اگر این نظام با تغیرات مخالفت کند آنهنگام راه حل نظامی را به کار خواهند گرفت. بعذد از فرو پاشی نظام بعثی – کرد ها در تاسیس جمهوری دوم سوریه نقش خواهند داشت. به نظر من سیستم
فدرالیسم در سوریه یر قرار خواهد شد. پس از سوریه نوبت ایران و ترکیه خواهد رسید. به این خاطر باید رژیم ایران و ترکیه از تغیرات خاور میانه درس بگیرند و خود راهبرد فدرالیسم را انتخلب نمایند.من با مداخله ی خارجی مخالفم و از سردمداران کشور های نامبرده می خواهم که قبل از اینکه دیگران به سراغ آنها بیایند خود مشکلات داخلی خود را حل کنند.

عبادی : از نظریات شما اینگونه دریافت می شود که شما مخالف جنگ مسلحانه هستید ! اگر تر کیه و ایران به شما پیشنهاد سازمان یا حزبی قانونی بدهند – شما چگونه عمل خواهید کرد ؟

عثمان اوجلان : صحنه ی فعالیت من ترکیه ست . اگراز ترکیه به من پیشنهادی بشود بالطبع قبولخواهم کرد. اماهرگز راه حل تنها یک گروه سیاسی کرد را قبول ندارم. ایران میدان فعالیت سیاسی من نیست.اگر از من میانجیگری خواسته شود آنرا انجام خواهم داد. همسر من اهل شرق کردستان است ( کردستان ایران ) از نظر روحی به آنجا نزدیک هستم. اگر نقشی درمورد میانجیگری بین نیروهای مبارزکرد کردستان و دولت ایران به من سپرده شود با کمال میل آنرا خواهم پذیرفت.

عبادی : بعضی از کادر های انشعابی و کادر هایی از پ -ک-ک- نظرشان اینست ( در مصاحبه ها یا سخن رانی ها یا مقلاتشان ) که شما می خواستید رهبر پ- ک-ک- شوید و جایگاه آپو را بدست بگیرید اما به خاطر اینکه این امکان به شما داده نشد از حزب پ - ک-ک- جدا شدید- نظر خودتان چیست ؟

عثمان اوجلان : بعد از ربوده شدن اقای عبد اله اوجلان – عملا" رهبری پ- ک- ک- از سال 1999 تا سال 2003 در دست من بود. اگر مشکل من زعامت می بود آن را در اختیار داشتم و آنراهم می توانستم حفظ کنم. اما مسئله ی من اصلاحات دمکراتیک در حزب بود. برای همین از آن تشکیلات جدا شدم. من پ-ک-ک- را بدون اصلاحات دمکراتیک نمی خواستم. بی شک اگر می خواستم می توانستم هنوزهم رهبرآن حزب باشم. اما واقعا" از سال 1993 تا 2003 به خاطر استقرار اصلاحات دمکراتیک در درون حزب من مشکلات زیادی را سپری کردم که حتی با مرگ و اعدام هم روبرو بودم با این حال من تسلیم نشدم. از سال2000 تا 2003 نیز باز این مجادله را ادامه دادم- زمانیکه دیدم به هیچ وجه امکان اصلاحات دمکراتیک در درون حزب وجود ندارد. نقش رهبری خو د را کنار گذاشته واز پ-ک-ک بریدم – حال نیز هاتگونه که ذکر شد به عنوان یک شخص ملی به مبارزه خود ادا مه می دهم و به هیچ وجه به پرستیژ پ-ک-ک نیاز ندارم.مبارزه ی اصلاح طلبی من در این زمان برای اولین بارنبود بلکه آنرا ار سال 1993 آغاز کردم. اگر پ-ک-ک با آن موافقت می کرد صددر صد منجر به ربوده شدن آپو نمی شد. گام دوم را هم من در سال 2003 بر داشتم باور من این بود که اگر ما سیستم خود را تغیر ندهیم بتدریج متلاشی می شویم.مع الاسف رهبران محافظه کار آن حزب با این پیشنهادات موافقت نکردند که آن تغیرات هم بی شک در محاکمات آپونقش داشت.

عبادی : آقای عثمان اوجلان شما و کانی یلماز و نظام الین تاش ( بوتان ) سه شخصیت شورای رهبری پ - ک-ک- بودید چرا باهم بعد از انشعاب مبارزه را
ادامه ندادید؟

عثمان اوجلان : کانی یلماز2 یک شخصیت دمکرات نیست. ما در اردیبهشت سال 2004 از حزب جدا شدیم و آنزمان کانی یلماز هنوز در درون بود و به حزب پیشنهاد دادکه یک مسئولیت بزرگ به او بدهند تا در درون حزب بماند. حزب او را باور نداشت و از این در خواست سرباز زد. کانی به خاطر پست و صلاحیت حزبی جدا شد نه اصلاحات دمکراتیک. اگر به او پستی بیشتر داده میشد صد در صد یک دیکتاتور ازآب در می آمد. اگر منافع یلماز ایجاب می کرد یک فرد دمکرات میشد. کانی متاسفانه منافع خود را بر تر از هرچیز می دانست. اما نظام دین تاش ( بوتان ) همفکر و همرزم قدیمی من است ما حدود 24 سال باهم در صفوف مبارزه کار کردیم. متاسفانه بعضی از نیروهای رده بالای حزب می خواستند ما را هم جدا کنند و در این کار هم موفق شدن – من هرگز در مورد بوتان نمی توانم سخن نا بجایی به زبان بیاورم. او در مورد اصلاحات در درون حزب افکار جالبی داشت . اما تازه کار بود در حالیکه من15 سال تمام با جناح محافظه کار حزب کشمکش داشتم. به هر حال طرفدار اصلاحات بود. به راستی رفاقت خوبی داشتیم – ولی مطمئنم که روزی فرا خواهد رسید که این رفیق پی به خطای خود ببرد و در کنار یکدیگر ما باردیگر نقش مشترک خود را ایفا کنیم.

عبادی : سازمان سیاسی بوتان و کانی یلماز به اسم حزب میهنی دمکراتیک pwd شناخته شده است. و ضعیت این حزب چگونه است ؟

عثمان اوجلا ن : pwd یک حزب مرده است . متاسفانه خط مشی را سر مشق خو قرار داده که بر پایه ی دشمنی با آپو و پ -ک- ک- می چرخد در حالیکه اکثر مردم کرد دوستدار آپو هستند . مردم از پ-ک-ک- انتقاد می کنند اما هرگز دشمنی با آنرا نمی پذیرند . سیاست دشمنی با پ-ک-ک- 30 سال است که با شکست های پی در پی مواجه بوده است. در دهه ی 80 سمیرو و همراهان اواز پک-ک-ک بریدند و دشمنی کردند اما کاری از پیش نبردند. در سال 1987 کسیره یلدرم و حسین یلدرم از حزب جدا شدند اینان نیز نتوانستند کاری بکنند. در سال 1990 محمد شنر از حزب برید او کاری از پیش نبرد. درسال 2000 گروه دکتر سایمان گریختند آنان هم نتوانستند هیچ کاری بکنند. عمر این گروها به یک سال نکشید. من نمی خواستم که سر نوشت pwd اینگونه شود. اما کو گوش شنوا! آنان بر دشمنی اصرار ورزیدند من هم خطم و راهم را از آنان جدا کردم. زیرامن پ-ک-ک- را نقد می کنم نه دشمنی1 من گفتم دوستان این راه به بیراهه می رسد. و آزموده را آزمودن خطاست. بعنوان مثال در سال 1957 نظزیات سیاسی بسیاری در دشمنی با ملا مصطفی بارزانی وجود داشت اما چندی طول نکشید که این موج بر طرف شد و همگان دانستند که ملا مصطفی چه نقش ملی بزرگی در کردستان عرا ق ایفا کرده است. امروز هم انتقادات زیادی بر آپو وارد است اما او اکنون زندانیست و این مقاومت به او مشروعیت می بخشد و ملت کرد او را دوست دارند. و هرگز با مخالفان آپو تا نخواهند کرد ملت کرد کانی یلماز را یک مخالف سیاسی قلمداد نمی کنند زیرابه او شک دارند! گویا او در تسلیم کردن آپو نقش داشته است!

عبادی : اما فکر نکنم که این استدلال – تحلیلی درست باشد!

عثمان اوجلان : نمی دانم ! شاید ! خدا می داند !

عبادی : قکر می کنم که در مقابل یلماز موضع دارید ؟ نه ؟

عثمان اوجلان : کانی یلماز اصول رفاقت را رعایت نکرد . معلومات تازه ای دردست دارم که با سفارت آلمان ساخته است تا در مورد فعالیتهای پ - ک-ک- به آنان معلومات بدهد و انها در مقابل به او پناهندگی سیاسی بدهند. من به شخصیت او اعتماد ندارم !

عبادی : من از این نگرانم که آقای کانی یلماز گفته های شما را بخوانند و با آن پاسخ بدهند !

عثمان اوجلان : نه ! من در بیانیه هاو مطالب قبلی خود نیز به این مسئله اشاره کرده ام که به شخصیت اواعتماد ندارم. من در مورد بوتان نظرات خود را ابراز کرد ه ام و شما تحلیل مرا دیدید.

عبادی : من قبلا " مصاحبه ای را از کانی یلماز از زبان انگلیسی به فارسی
تر جمه کردم که در هفته نامه ی آسو در سنندج چاپ شد. و اکنون در مقایسه می بینم که افکار و نظریات او هم به شما بسیار نزدیک است! او هم مبارزه ی مسلحانه را قبول ندارد و طرفدار اصلاحات دمکراتیک در ساختار حزب پ-ک-ک و در دولت تر کیه می باشد !

عثمان اوجلان : کانی یلماز هر کجا که باران بیاید او درآنجا چتر خواهد زد. یلماز شخصیتی مستقل ندارد . من قبلا" اذعان داشتم که او در کوهستان سه ماه مسئولیت و صلاحیت خواست اما به خاطر اینکه به او شک داشتند ( در مورد ربوده شدن آپو ) با او صلاحیت ندادند. او اصلا" مبارزه ی اصلاحات دمکراتیک در درون حزب را بعهده نداشته است.و صرفا" بخاطر مشکلات شخصی از حزب جدا شد. و تا آخرین روزهای عضویت خود در پ-ک-ک- طرفدار جناح محافظه کار جمیل بایق ( جمعه بود ) و او را سمبل خود می دانست. در حزب پ-ک-ک- همگان می دانند که جمیل بایق چگونه دیکتاتوریست. اگر کانی دمکرات بود چگونه جمیل بایق را سر مشق خود می دانست؟
پس ار این ماجراها هنگامیکه آنها مرا ازpwd اخراج کردند . من پیشنهاد دادم تا رفقا راه گفتگو و دیالوگ را نبندند ! مع الاسف آنان همه ی راههای گفتگو را بستند. برادر من ! اگر pwd دمکرات است چگونه راه دیالوگ را می بندند! من برای هر گونه همکاری با آنها آمادگی دارم به نظر من pwd از pkk دمکراتیکتر است. یا به تعبیری هریک رویی از یک سکه اند.

عبادی : آقای اوجلان ! کانی یلماز در مصاحبه ی من می گوید هنگامیکه آپو در زندان بود نظرمااین بود که اورهبرسمبلیک باشد نه رهبر عملی؟ آیا این نظر درست است؟

عثمان اوجلان ! این فکر و قرار من بود . در سال 1999 در اولین نشست پس از گنگره من پیشنهان کردم که حزب بر اساس تفکرات پیش از زندان آپو کار کند و نگرشهای پس از زندان او نباید اعتبار داشته باشد. متاسفانه بعضی از رفقا گفتند : آپو اگر هم در زندان باشد باز رهبر فعلی و عملی ماست این فکر من بود نه کانی ؟ من حدود 4 سال روی این نظرکارکردم ولی موفق نشدم آنرا جا بیاندازم. اعتقا د من این بود که ما نباید برای رهایی او مبارزه کنیم زیرا او سمبل است.

عبادی : ماندگاری آپو در زندان چه تاثیری بر پ-ک-ک- خواهد داشت ؟

عثمان اوجلان : وضع آپو در خطر است . دور نیست که ترک با توطئه ای او را از بین ببرند. اما آپو همیشه تاثیر گذار خواهد بود. آپو علیرغم خطاهایش خدمات شایانی داشته است. مردم پ-ک-ک را نقد می کنند در حالیکه آپو را نقد نمی کنند. آپو افسانه ی کر دهای
شما ل کردستان است. و مالک یک پیراهن هم نیست! 31 سال تمام عمر خود را صرف مبارزه نمود و اکنون هم در زتدان سیا ه ترک ها شکنجه می شود. دشمنی با اوجلان از وجدان دوراست! آپو مانند شخصیت های دیگر کرد در فرهنگ و تاریخ جای دارد – ریشه دارد – بر کنده نمی شود. ملا مصطفی یک تاریخ است مام جلال خطاهای زیادی داشته است ول مام جلال یک تاریخ است که خدمات شایان اورا به مردم کرد دربردارد. توحق داری نقد کنی اما درست نیست که خدمات آنها را انکار نمایی! 31 سال مبارزه ی آپو به تاریخ تبدیل شده است. مردم وضع زندان او را می بینند که تنها در یک زندان انفرادی به سر می برد. هیچ انسانی نمی تواند چنین شرایط سختی را تحمل کند مردم این مقاومت را پاس م ی دارند. ولی باید بدانیم که عبد اله اوجلا ن یک انسان است و یک انسان هم می تواند اشتباه کند !


1- ؟ منظور من از بکار بردن این اصطلاح مطابق عرف جاری و تعریف سیاسی آن وجود حق انتقاد از عملکرد تشکیلات در ردهای بالا ی حزب -انتخابات از پایین به بالا و احیانا تغیر رهبری در یک شرایط دمکراتیک است ست ! که قدرت را از تمرکز یک فرد در راس تشکیلاتی سیاسی خارج می کند.
2-- توضیح اینکه - این مصاحبه قبل از( ترور کانی یلماز در کردستان عراق درنزدیک)
سیلیمانیه - صورت گرفته است

Sunday, September 17, 2006

الاغ جون الاغ جون الاغ دمبتو بجمبون



الاغ جون الاغ جون الاغ دمبتو بجمبون !


الو .... الو .....
چرا جواب نمی دین! این دهمین باره که دارم زنگ می زنم!
این موبایلتان را بدهید دست خروس!

بله ... بله ...... چطور مگر!
وبلاگ خانگی طنازه ؟ بل ......بله.!
یا در دسترس نیستید یا اشغاله یا از محوطه محاواره خارجید؟
این چه وضعیه . این جوری درد دل مردم را منعکس می کنید؟
گفتم : باور کنید 24 ساعته مو بایلم روشنه!
خوب اشکال از ماهواره ی عهد بوق خودمانه! یا شاید هم
کنترول های آن چنانی !
حالا چه فرمایشی دارید؟
شنیدید که 5 روزنامه را بستند ؟
روز نامه ی شرقو بخاطر عکس اسب و خر در صحفه ی شطرنج و اون یکی دیگر را بخاطر کاریکاتور آقای ریس جمهمور! منظورتان غرب کرمانشاست نه ؟ بله !
گفت : سر از معنای این عکس ها در نیاوردم!
گفتم : اسب سمبل نجابت است و ملت ایرانهم نجیبند ؟
گفت : پس خر چی؟
گفتم ولا نمی دانم برو از آنهایکه روز نامه را به این خاطر توقیف کردند بپرس!
گفت : و نشریه نامه و حافظ و خاطره و حمله کوکتل ملوتف هم به روزنامه ی اعتماد!
بله !
منظور! چرا چیزی در این مورد نمی نویسید!
ای بابا ما روزنامه می خواهیم چکار؟
اینکه کار تازه ای نیست! از سال 58 شروع انقلاب بگیر بستن روزنامه ی آیندگان .
انقلاب اسلامی بنی صدر و بعد صدها نشریه بعد و قبل از اصلاح طلبانو حالا هم
در دوران آقای احمدی نژاد! اصلا" روزنامه میخواهیم چکار! ما را سننه؟
از شما یکنفر دیگه بعیده! 4- 5 هزار سایت انترنتی رابستند
- فضای سیاسی – اجتماعی – فرهنگی را را تنگ تنگ کردند.به ماهواره داران حمله می کنند!
آنوقت شما می گویید که ..... ای با با ! به ما چه!
همین شما آش خور ها هستید ! که این مملکت – مملکت نمی شه!
هر چی به سر ما مِیآورن حقمونه!
گفتم شما :
گفت من صادق کشک فروش هستم. !
گفتم ها صادق آقا حال و احوالتان! این روزها بد جوری سرتان شلوغ است!
ولا چی بگم ! وضع کشک بخاطر ابر قدرت ها خیال خرا ب شده!
چطور مگه!
تو هم تحریم کشک شدی؟
کاش اینجور بود؟
مردم میگن کشک هات مانند فضای اطراف چرنوبیل سمی شده و بوی اتمی و سوخته ی اورانیو م گرفته!
کسی از ما خرید نمی کنه!
خوب صادرش کن - بره! ای با... بابا تو که خیلی پرتی !
پس هنوز خبر تحریم را نشنیده ای! نه !
آخر من روزنامه نمی خوانم! رادیو گوش نمی کنم
– انترنت ندارم – ماهواره ندارم .
اخبار شبکه های داخلی را چون دورغ زیاد می گن گوش نمی دم!
پس آقای طناز بگویید می خورم می خوابم و......!
نه با با اخیرا دارم تمرین خر سواری می کنم!
تا اگر بنزین هم نماند. بتوانم بی ماشین نمانم!
دست خوش با با ببین ما با کی داریم مشورت می کنیم!
ببین صادق آقا: پدر بزرگ خدا بیامرزم همیشه می گفت !
طناز یک نصیحت بتو می کنم یادت نره! هیچ وقت خر و از خودتت دور نکن!
میدونی صادق آقا حرف این قدیمیها را جدی باید با طلا نوشت!
همش حکمته ! نه !! ؟
........ حرفم نا تمام ماند! تازه چانه م گر م شده بود و رفته بودم روی منبر که
........تلفون قطع شده بود!

Saturday, September 09, 2006

هنر کردی پایدار


هنر و فرهنگ کردی همچنان زنده است


آنچه ملت ها را پایدار و مانا کرده است – فرهنگ و هویت ملی آنهاست! یعنی آنچه که شالوده ی باورها – زبان- رسوم و شیوه های بایسته ی هستی را تشکیل می دهد. اگراز ملتی فرهنگ- هنر –ادب و زبان و باورهایش رابگیرند – استحاله ای د یجورو درهم ریخته به جا خواهد ماند. علیرغم آنهمه تهاجمات تاریخی – ارعاب و سرکوب توسط سیستم های دوگانه ی مذهبی شیعه و سنی و اقوام گوناگون ایرانی یا غیر ایرانی – باز این ملت سر پاست- صدای موسیقی کردی هیچگاه از این مردم فاصله نگرفته است و در شدید ترین شرایط بر خورد با فرهنگ ما - در هر خانه ای موسیقی کردی و نوارهای ملی بی هراس دست بدست گشته است.زبان کردی هویت ملی ما – چه در گفتار و چه در نوشتارهمراهیمان کرده است.تطورهای وحشیانه ی روس ها – انگلیسی ها و دیگر اقوام ترک و تاتار و عرب نتوانسته است ملت ما را از کرد بودنش جدا نماید.همزیستی مسالمت آمیز کردها با فارس ها در ایران گاه آنها را در سیادت و مهربانی حکومت مادها ( کردها ) قرار داده است. و بلعکس در هجوم نا برابر فارس ها ویا دوستی با دیگر اقوام قرار داده – که این مقوله مورد نظر بسیاری از آگاهان تاریخ و مبارزان . فعالان سیاسی است. ساختار قومی و فرهنگی کردها در ایران به عنوان نژادی اصیل و آریایی هم خوانی های بسیاری با فر هنگ فارس ها و نا هم خوانی های بسیاری با فرهنگ ترک ها – عرب های عراق و سوریه را نشان می دهد – که به اعتراف تاریخ سر چشمه و زادگاه همه ی کردهای جهان ایران امروز و دیروز بوده است. . موء سس ایران نیز کردها هستند. آنچه که در جنگ چالدران و شکست شاه اسماعیل صفوی بدست ترک های عثمانی و واگذاری بخشی از کردستان به آن کشورروی داد یک فاجعه ی تاریخی بودو در جنگ اول جهانی هم با دسیسه ی انگلستان بخش دیکری از کردستان یک پارچه به عراق و سوریه واگذار گردید. در دوران ننگین حکومت قاجار نیز به د نبال شکست ارتش ایران از روس های تزاری بخش دیگری از کردستان ایران به آن کشور درارمنستان واگذار شد.
کردها همواره بر آریایی بودن خود و تمدن دیرینسال چندین هزار ساله شان از دوران زردشت بزرگ تا کنون تاکید و بر خود بالیده اند.
و ایستاده اند که تکه تکه کردنشان نتوانست هویت ملی آنها را از هم بگسلد. که توجه حکومت ها به این بایستگی و این شورتمدن دیر پا اگر به درستی تحقق نپذیرد- خسارت و دشمنی های فراوان را پی ریخته و خواهد ریخت!
امروز توجه مسئولین جمهوری اسلامی به ضرورت رشد مسایل فرهنگی – اقتصادی و سیاسی در منطقه غرب کشور به ویژه مناطق کرد نشین از اهمیت خاصی بر خوردار می باشد که تا کنون آنرا نا دیده گرفته و بجای رفع موانع با سرکوب شدید قلم بدستان و هنر مندان مردمی و خود مردم این خطه خواسته اند شرایط موجود را حفظ نمایند..آنچه که در منطقه می گذرد – تاکید و توجه بر این هویت دیرینسالاین ملت در چار چوب همان کشور و شرایط جغرافیایی فعلی بعد از دو جنگ جهانی ست. اکنون بدون دسترسی به احقاق حقوق اقوام ایرانی بویژه ملت کرد در ایران و رفع نا بسامانی زندگی کردها در دیگر کشورهای همجوارمان در چار چوبی کشوری آزاد و آباد یا در چار چوب همان خاستگاه کردی خود ( فدراتیو ) – آرامش در منطقه امکان پذیر نخواهد بود.دوران صلح و آشتی ملت ها فرا رسیده است. باید باور کرد که تجربه های تاریخی ملت های پیشرو جهانه مه ی آزمون های دشوار جنگ ود یکتاتور یهای یک سو نگرو انحصار طلبی های حکومت ها را باطل کرده است!

Friday, September 08, 2006

جنگ ایدئولوژیک یا آزادی ایدئولوژیها



این مقاله در شماره ی 39 کرفتو قبل ازیورش علیه من و یا بقول بعضی از قلم بدستان کردستانی کودتای مدیر مسئول و آن حضرات
شیرپاک خورده علیه نویسنده و سر دبیر ( اینجانب ) به چاپ رسید.


جنگ ایدئولوژیک یا آزادی ایدئولوژیها

زرقاوی ها که می کشتند – کشته می شوند

ای کشته کرا کشتی تا کشته شدی زار
تا باز که او را بکشد آنکه ترا کشت

ساموئل بکت زمانی که در" انتظا ر گودو" را می نوشت- آیا می دانست آنچه راکه اویک روز تیاترپوچی می نامید
( ابزرد)(absurd)
اکنون به تئاتری نوید بخش بنام تئاترواقعی سوسیال دمکراسی
تبدیل شده است
قهرمانانی که صبح تا غروب در زیر درختی در برهوت هستی به انتظار نجات بخش " گودوها "
می نشینندو در چهار چوب انحصار طلبانه و دیکتاتوری ذهنی – در باورهای اید ئولوژیک یک سونگر خود غرق می شوند-
آیا کهنه پرست – مرتجع وواپس گرا نیستند؟
آیا چشم انتظاربی همتی خویش – راهی به عبث نمی پویند؟
آنان که توانایی مادی و معنوی خود و جامعه ی خود را نا دیده می گیرند و
به آمدن یک نجات بخش چشم دوخته اند –
خود باید برای بهبودئ و سر وسامان دادن به زندگی امروزیشان بکوشند!
این نجات بخش در بسیاری از ادیان و بسیاری از اید ئولوژی ها د یده شده است
– عیسی در مسیحیت- مهدی در تشیع – شویانس در زردشتی و .......
همچون طبقه ی گارگردر روند و جریان ماتریالیسم تاریخی
که آنرا سر نوشت محتوم مبارزه ی انسان وزحمت کشان می دانستند-
که این سر نوشت با دگر گونیهای ابزار تولید-
روابط تولیدی و کشمکش های نوین فرهنگی و باورهای نو به انجام نرسید
و افول هم کرد و لیبرال ها با بهره بر داری از الگوی رفاه اجتماعی
آنرا دگرگون و تئوری های طبقاتی را را به کژراهه کشانید ند.
چه کسی شما را مامور کرده است که دیگران را بکشید- غیر خود را تا به بهشت موعود بروید؟
اصلا" جایگاه دائمی شما در آفرنیش کجاست؟
چه کسی شما را مامور کرده است تا با انقلاب های قهر آمیز
و استقرار دیکتاتوری های کوچک و بزرگ برای انسان تعین تکلیف کنید؟
اصلا" شما ها آدرس بهشت یا مدینه فاضله ی توماس مورها را می دانید؟
القاعده – جند والسلام – طالبان و سنته الاسلام مقتدا صدر ها
– بن لادن ها وملا عمر ها و زر قاوی ها تمامی مرتجعان ضد بشری و خیانت کاران ریز و درشت
خود بهشت خواننده محکوم به فنا هستند!
که بهشت از آن کسانی ست که دلی را بدست می آورند
و به جای بمب بر روی لب های کودکان آزاده و زنان در بند و بی گناهان تاریخ ظلم و ستم جباران
- گل لبخندی می کارند و درخت سر سبز مهربانی و آشتی و صلح و آزادی را آبیاری می کنند!
جامعه ی مد نی یعنی زیستن همگان با باورهای متفاوت-فعالیت های متفاوت-
وجود احزاب ملی و مردمی که تا نگهبان آزادی باشند و کسی را یاری آن نباشد
که علیه باور های دیگران بستیزد –
و آنها را نابود کند و خود را محور عالم بداند. این افراد متجاوز – خود سر و ضد جامعه ی مدنی هستند.
و جایگاهشان بخاطر نسل کشی هایشان جوخه های اعدام است!
چون می خواهند جامعه ی مدنی – صلح و آشتی و برادری و برابری انسان را
در اومانیستی سوسیال دمکرات نابود کنند!
آنها می خواهند بزور بمب و گلوله و خود کشهای انتحاری افطار خود را بر دیگران تحمیل نمایند
و نمیدانند که قرون واسطی و سیادت کلسیا و مسجد های فرمایشی سالهاست که تمام شده است.
سر نوست محتوم تک حزبی ها – دیکتاتوری ها ی پرولتاریایی
یا حکومت های مذهبی شیعه یا سنی یا چه ارتد کسی و چه پروتستان
در قدرتمداران کلیسا یی در گذشته و حال- جایی جز دوزخ خود خواسته ندارند!
تفکرات محاصره ی روستاها از طریق شهر ها- " مارکسیسم لنینسیم"
یا محاصره ی شهر ها از طریق روستاها – " مائوئیسم و چگوارا"
امروز کاملا" دگر گون شده و شکل هم پیمانی و هم زیستی مدنی و همگانی را
در شهر ها و روستاها درفضایی سرشار از صالح و آشتی و آزادی احزاب دگراندیش
و فدراتیوهای ملی پی ریزی کرده و می کند.
جنایت افغانستان طالبانی و کشتار های کورتروریستی درعراق آزاد شده دلیل بارز
این مدعاست. کشتارمردم بی گناه توسط استالین ومائو و خمر های سرخ و کشورهای بلوک شرق در گذشته و آنچه که با کلیسا در قرون وسطی رفت نیز ملاکی برای آنچه که در بالا تاکید شد- تلقی می گردد.
زرقاوی ها بت می شوند در کشتارو عملیات تروریستی و
بعد بت ها این چنین می شکنند.زیرا بر خلاف جریان آب شنا می کنند.
خاور میانه در سقوط صدام – طالبان و زرقاوی و ملا عمر ها شادمان است.همان گونه که ملت ستم دیده ی مااز سقوط هلاکو و چنگیز و جهان از سقوط دیوانه ای چون هیتلر.
برای خشک کردن مرداب واپس گرایی در منطقه ی خاور میانه
به یک بستر سازی فرهنگی گسترده جهانی نیازمندیم. شناخت ضرورت های جامعه ی مدنی
– درک وسیعی از تفکرات سوسیال دمکراسی و استقرار رژیم های سوسیال دمکرات-
فدراتیو در کشورهای دیکتاتوری زده- و تدوین قانونی فراگیر برای گسترش عدالت-صلح-آزادی
و رفاه جمعی بشریت – بیگمان مشت محکمی بر تفکرات تروریستهای امروز جهان خواهد بود.
بی شک حامیان تروریست ها خود در بارور کردن سرمایه
و تجهیزات تروریست ها و ترغیب کردنشان به ادامه راه بی برگشتشان سهیم هستند. حمایت آنها از تروریست ها بخاطر ترس خود آنها از دمکراسی ست!
مردم صلح دوست جهان و تما می کشورهای آزاد و دمکرات با همت آزادیخواهانشان
جنگ ایدئو لوژیک را محکوم می کنند و آزادی ایدئولوژها را پاس می دارند.
امروز نوبت زرقاویها بود و فردا نوبت بن لادن ها است!
دگر گونی در ساختار قدرت ابر قدرت ها تا اینکه همه ی اعضاء جامعه ی جهانی
صاحب حق وتو شوند یا آنرا از ید قدرت چند کشور خارج نمایند.
ضرورتی تاریخی در جهان امروز است که قدرت یک سو نگر تبعیض می آورد
و قدرت مردمی در حکومت های مردمی ضد تبعیض و ضد بیعدالتی ست!
و بشریت می رود تا در دهکده ای جهانی همسایه هایی مهربان و عادل
برای آزاد زیستن در کنار یکدیگر بی جنگ و ترور و خون ریزی ساکن سازد!

Thursday, September 07, 2006

خبر

b.b.cنقل از سایت اتحاد دانشجویاندمکرات کردستان ایران و پیامنیر و .......

.:: خبر ::.
در یک کودتای خزنده مدیر مسئول هفته نامه‌ی کرفتو، لیلا مدنی، سر دبیر زحمت کش و توانای خود ایرج عبادی را کنار گذاشت
تاریخ: 4/6/1385
به دنبال اخطار کتبی اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی کردستان در مورد خودداری از درج مطالب سیاسی در هفته نامه ی کرفتوو توطئه‌ی مسئول روابط عمومی هفته نامه بهمن توتونچی و مدیر مسئول کرمانشاهی آن نشریه و هماهنگی با مسئولین دولتی در یک کودتای خزنده در غیاب سر دبیر هفته نامه کرفتو ایرج عبادی که در سفر بود – او را در یک رابطه ی غیر اخلاقی کنا ر گذاشتند. ایرج عبادی نویسنده ومترجم و شاعر سنندجی - حدود دوسال سر دبیر هفته نامه ی کرفتو بود که در این مدت او با تلاشی خستگی ناپذیربی چشم داشت یک ریال حق الزحمه در امر اطلاع رسانی واقعی و انتشار مشکلات و گرفتاریهای ملت کرد – و حقوق به دست نیامده کردها و مظلومیت تحت ستم آنان در کردستان ایران – ترکیه – سوریه و عراق آزاد شده مطالب چشمگیری را می نوشت که به هفته نامه کرفتو ارزش خاصی داده بود. حرکت غیر انسانی و غیر اخلاقی مدیر مسئول آن نشریه بجای قدردانی از زحمات نامبرده در میان اهل قلم و اندیشمندان کرد پرسش های بسیار را مطرح کرده است. عدهای از کارشناسان منطقه بر این باورند که این کار بعد از بستن چند نشریه بومی ( ئاسو و آشتی و پیام مردم ) و کودتای خزنده علیه مد یر مسئول و سر دبیر هفته‌نامه سیروان در راستای هر چه تنگتر کردن امر اطلاع رسانی در کردستان از سوی جناح راست در قدرت نشسته بعد از انتخاب محمود احمدی نژاد به ریاست جمهوری صورت گرفته است.

کوفته قلقلی اتمی


کوفته قل قلی اتمی
اصلا" می دانی یعنی چه؟ همین کوفته قل قلی را می گیم. دلم می خواهد آنرا در جیبم بگذارم و برم سر کوچه و با بچه ها الک دلک بازی کنم. بد نیست سر سفره بگذارمش لای نان و یک هو برم بالا. من این بازهای بچه گانه را بسیار دوست دارم. اگرهم همسایه ها رو داری کردن آنهارا می ترسونم. تازه به کسی هم مجال نمی دم جیکش در بیاد. اصلا" راستش برای همین کارا هم درستش کردم.من آزادی را خیلی دوست دارم. اما فقط برای خودمو دار ودسته م. این کوفته قل قلی هم را با هزار دوز و کلک ساختم . جنس گوشتش از گوسفندان پاکستانی ست. ناب نابه. ممکنه که انگل هم داشته باشه ولی آنرا خوب در آب صد درجه جوشانده ام. حلا خدا می دونه که چی از کار در اومدهه باشه. دوستم که اهل اکراینه میگه . مونده تا غنی بشه. اون کلمه ی پخته شدن را نمی دونه - ولی منکه غنی منی سرم نمیشه و دوست دارم برم سر کوچه برای بچه ها قر بدم و اونها را بترسو نم تا از من حرف شنویی داشته باشند!و بگم ببینین عجب چیز نابیه - نه ؟ گاهی وقت ها تو سرم این فکر قیلی ویلی میره که چه میشه اگر منهم بتوانم آقای جهان بشم. آنوقت آش اینجا و لواش هم اینجا تا دلم بخواد انواع اشربه و اطعمه و پول و پلو و ....... آماده در اختیارت. به به . تو سر هرکسی هم که حرف اضافی بزنه میزنم ..این اسباب بازی یه چیزش بده که جنسش خوردنی نیست. باور کنید خیلی گرسنمه. پاشم برم آشپزخونه شکمی از عزا در بیارم. راستی شما میاد مهمونی اتمی؟

خبر

bbc

احضار سردبیر هفته‌نامه‌ی‌ كرفتو به‌ دادگاه

ایرج عبادی‌ استاد دانشگاه‌ و سردبیر هفته‌نامه‌ی‌ كرفتو
چندی‌ پیش بخاطر نوشتن مقاله‌ای‌ در ارتباط با قتلهای‌ زنجیره‌ای‌
در روزنامه‌ی‌ توقیف شده‌ی‌ "پیام مردم كردستان" به‌ دادگاه‌ احضار
شد. وی‌ پس از چند روز بازجویی‌،با اخذ وثیقه و تا اعلام رأی‌
نهائی‌ دادگاه‌ونظر هیات منصفه ی مطبوعات موقتاً آ‌زاد شد.


نقل خبر از ساینا پرس

اوستای ضد مربا

اندر علم شنگه ی گفتگوی من با عثمان اوجلان

.......کمی مهربانی , کمی مربا و کمی شوربا


در خیا بان که به من رسید. اوستا ی ضد مربا را میگم. با عصبانیت گفت:
اینهم مصاحبه بود که کردی. نونت نبود – آبت نبود عثمان اوجلانت چه بود?
دیدی حتی دوستان خودتت هم از پشت به تو خنجر زد نن. آنهایی را که خودتت تو قلب خودتت در نشریه مشغول کرده و جا داده بودی؟
گفتم: بقول دوستان منظورت کودتای خزنده مدیر مسئول و اون شیر پاک خورد های دوست نماس؟
گفتم: حالا از نردبون بیا پایین تا باهم راه بریم. چرا سر خودتتو قال کردی ؟
و ادامه دادم - ببین دو کلمه حرف حساب : جانشین رهبری بیشتر از 17- 18 سال تو نشکیلاتی بوده !بیا و برویی داشته. نفر دوم آن حزب بوده - تو هم به جانش قسم می خوردی! خیلی ها هم اون وقت ها به سرش قسم می خوردن -خیلی از پیروان امروزی اون تشکیلا تو بزرگ کرده- حالا به این نتیجه رسیده که این تشکیلات اشکا ل ساختاری داره. خوب بابا – یا آن آقاو 80-70 نفر انشعابی رده بالای آن تشکیلات , و 6 نفراعضاء دفتر سیاسی که حزب p.w.d را درست دادن و صدها گریلای همراهشان که جدا شدن - راست میگین یا نه ؟ یا اینکه بی جا حرف می زنن؟ با اتهام و مارک زدن به این یا آن که آدمی به جایی نمی رسه! نا سلامتی ما ادعای روشنفکری هم داریم! دوران شانتاژ و جوسازی هم مال دهه ی 40 بود.نمیشه هرکسی را که با مانیس به او گفت خائنه و ها با یک دختر کچکتر از خودش که گریلا بوده در رفته. خنده داره. اون تشکیلا تو چرا این ناشی های احساساتی اینجوری خراب میکنن ؟. دیگر حرف لنین خریدار نداره که می گفت هر که با ما نیست علیه ماست.! اصلا معیار خیانت را مردم تعین میکنن نه اعضا یک جریان سیاسی. تازه دلیل هم می خواد. مدارک قوی می طلبه! خوب این گوی و این میدان بیا و جوابشو بده. تازه این حرف ها باب گفت وشنود در جامعه را زیاد می کنه.! و سره را از نا سره نشون میده. که هدف منهم همین بود.

یعنی اینکه در یک سازمان سیاسی همه بدند؟


کی چنین حرفیو زده عریز دل برادر! صحبت شیوه مبارزه س! اهداف جریان های فکری وسیاسی بسیار وقتها مشترکه! من معتقدم بدنه ی یک سارمان سیاسی پاک و خالص و جان باخته س. و اگر اشکالی هست یا در رهبریت یک سازمان سیا سیسه و یا در ساختار دمکراتیک یا غیر دمکراتیک بودن اونه! البته گفتگو قسمت دومی هم داره که اگر چاپ بشه خود اون آقا ی طرف گفتگو هم باید پاسخ گو باشه ! حال ریختن تو دفتر نشریه و اشتلم و یشتولم که ماییم رستم هفت خان. تلفن های آنچنانی بمونه. گردن منهم که از مو باریکتر ه ونبودم که 4 کلمه حرف حسابی با آنها داشته باشم. راستی تلفن های زیادی هم در تایید بار مثبت هفته نامه داشیتم. آخه بعضیها فکر کردن که مردم حالیشون نیس!
گفت ای بابا : بقول اون شاعر:
هر بیشه گمان مبر که خالیست شاید که پلنگ خفته باشه!
گفتم اگر به خاطر خط قرمز ها دس به قلم های ما ساکتن- نه اینکه هرچی دلمون خواست می تونیم به خورد مردم بدیم!
این شماره حرف داشت که منقد هم داشت. حالا با سمت و سوهایی متفاوت!که بعضی ازاین حضرات شیر پاک خورده ی به ظاهر دوست به جای بر خوردی منطقی آب به آسیاب حضرات به اصطلاح روشنفکر و قلم به دست احساساتی ریختن و شب نشستن دور هم و و توطئه ای که فلانی را کنار بزنیم. حالا فلانی را کنار زدید؟. با حقیقت موجود چه می کنید؟
گفت ها ! حلا فهمیدم ! اون مدیر مسئول هم که از جار و جنجال واهمه داره و خودش هم شریک جرم چاپ مطالب شماره ی 39 نشریه بود. میدان را داد دست آنها و خود را خواست با زیرکی کنار بکشه. که من نبودم دستم بود تقصیر آستینم بود!
ادامه دادم : گاهی وقت ها رفیق - انصاف برای آدمی چیز خوبیه. همان جوری که مربا برای بدن تو لازمه و تو از آن میگریزی !
گفت : در جریان شب نخوابیدن هایت بودم
:
گفتم ! راسته - میدونی 2 سال چه زحمتی کشیدم .چه شب نه خوابیدن ها و چه دوندیگها تا از هیچ - چیزی ساختیم! فقط برو شماره های قبل از آمدن منو بخوان. ببین چه آش شله قلم کاری بود!.البته این نشریه اجازه ی چاپ مطا لب سیاسیو نداره. توزیعش هم فقط در استان کردستانه. اجازه ی چاپ زبان کردیوراهم نداره. حالا اداره ارشاد هم اومده و اخطار کتبی به حضرات داده. که مطالب سیاسی چاپ نکنید و توریع باید فقط در استان کردستان باشه. کسی نمیدونه مرز بین مطلب فرهنگی- اجتماعی و سیاسی کجا ست؟ توضیحی هم در این مورد داده نمی شه
.انوری شعار آدم بد شناسی بود و مثل من دستش نمک نداشت.
می گوید.
هر بلایی کز آسمان آید
گرچه برای دیگری باشد
نا رسیده بر زمین پرسد
خانه ی انوری کجا باشد

گفت یعنی اگر جوابی به آن آقا بدهند چاپ می شد؟

گفتم در مقدمه ی آن مصاحبه قید کرده بودیم که جوابها را با نام نویسندگان آن چاپ می کنیم. بشرط آنکه فحاشی و کلمات ضد اخلاقی قاطیش نباشه.
من میگیم ما تجربه ی دمکراسی نداریم – و فردای کردستان و ایران را می خواهیم باهم بسازیم. اداعا می کنیم که برای ملت کرد کوشش می کنیم. به بخشی ها بهتون بر نخوره مبارزه میکنیم! این چه آزادیست که حالا نمی توانیم از یکدیگر انتقاد کنیم؟ آیا این جوری و با این شیوه های بر خورد قرون وسطایی می شه جامعه ای را نجات داد. یا خدای نخواسته رهبری ملت کرد رو بدس گرفت؟ استالین هم با همین نظریات خود و کشتن 2 ملیون انسان بیگناه در روسیه به قعر چاه افتادو رفت آنجایی که عرب نی نیاخته بود.ا صلا انسا ن که خدا نیس که اشتباه نکنه. همه کم و بیش اشتباه می کنند حتی رهبر ها هم ! نحوه نگرش به رفع اشتباهات بسیار مهم است؟ بهر حال شیوه ای منطقی مورد نظرمنه!
گفت پس چرا چند مطلب را به اسم خودتت زدی؟
گفتم این انتقاد تا حدی بر نشریه وارد ه. هر چند خیلی از نشریه ها ی دیگر هم گاه چنین کارهایی کردن. زیرا این نشریه 6 ماه امکان چاپ نداشت. اگر امکانات و گیر و گرفت های ما را می دیدی . می گفتی شما ها شاهکار کردین مطلب تحلیلی کم داشیتم . و من بخاطر بی جایی و بی امکانا تی آخرین لحظات چاپ نشریه را ندیدم حتما" در آن تغیراتی کیفیی را اعمال می کردم تو میری با دو شخصیت هنری و سیاسی که معتقد به مبازره ی مدنی و فرهنگی هستن نه مسلحانه مصاحبه می کنی . بعد 6 ماه از تاریخ آن مصاحبه می گذره. باید آن را به احترام مصاحبه کنندها چاپ می کردیم. ترس من از این بود که 6 ماه دیگر هم نشریه چاپ نشه. باور کن اگر گیر و گرفت های خط قرمز هم نبود با سران کلیه احزاب اپوزسیون مصاحبه مبکردم تا مردم بدنند که آنها چه میگین. این کار حرکتی سیاسی نیس بلکه حرکتی فرهنگیه برای روشن شدن باورهای درست یا نا درست! و باب گفتو شنود منطقی باز می یشه. باور میکنی به نفع همه بود؟ حتی مخالفینشون!
جالبه - حذف منهم بر میگرده به مسایلی که در پشت پرده می گذره و آفتاب هم همیشه پشت ابر نمی مونه. همان گونه که کل داستان را دوستان نزدیک همان شیرپاک خورده ی کودتا چییان برای من نقل کردن .

گفت حالا با این همه جو سازی ها از طرف آن حضرات شناخته شده و به نظر خودتت این شماره چگونه بود؟

گفتم به خاطر مشکلات مالی هیچ یک از نشریا ت کوردی ایده ال نیستند و این شماره ما هم ایده ال نبود. ولی یکی از قویترین شماره های ما بود.
ببین! سیاست گذاری این نشریه در راستای خدمت به ملت کرد تدوین شده بود که منهم در این راستا براستی کوشید م. بررسی مشکلات کردستان ایران- ترکیه- سوریه و کردستان فدراتیو عراق نظر گاهی تازه برای رفع حقوق ملی کردها س. که این اطلاع رسانی بگوش حضرات در حکومت نشسته ی کشورمان می رسه و بفکر می اندازدشان که قدم هایی در این راستا بر دارن . من طرفدار میارزه ای به شیوه ای مدنی هستم و مبارزه ی خشونت بار را دراین برهه از زمان باتوجه به شرایط منطقه به مصلحت مردممان نمی دانم. پی آمدهای آن بسیار زیان بار ه .نشریه ما ازخط سیاست گذاری های خودعدول نکرده و در رساندن مشکلات کردستان – و منطقه ی غرب و در سطح جهانی مسایل مشترک کردها قلم زده . شاهد این مدعا 10 -9-شماره ی همان نشریه است که من با آن همکاری کرده امو تو با آن خوب آشنایی.

گویا اشکلاتی دیگر هم داشتید ؟

یک سری انتقاد ها هم شخصی و غیر تخصصی بود و گاهی هم خند ه آور!. چرا این را نوشتی یا چرا این جور ننوشتی!1 این دیگر کار دست اندر کاران یک نشریه س. نه دخالت افراد غیر مسئول!
دو شایعه در مورد غیبت تو در شهر پچیده بود .. !
چه شایعه ای ؟
اول اینکه گفته بودن که فلنگو بستی و عده ای هم شایع کرده بودن که بردنت آب خنک خوردن؟ ؟
اینها از صحبت های یک شاهی دو سنار ه!چرا باید فرار کنم. چه جرم و جنایتی مرتکب شده ام منکه زندگیودر راه مردمم گذاشته ام - تنهایشون نمی ذارم. شایعه دوم نیز بی اساس بود. من بخاطر بیماری بستگانم چند روزی در این شهر نبودم. این شهر متاسفانه شهر شایعه های بی اساسه. آنهم از سوی کسانی گسترش پیدا میکنه که گاه روشنفکرهم شاید باشند. حالا این دو شایعه را از طرف منتقدین و دوستان خود باید تلقی کرد!
اوستای ضد مربا کمی بفکر فرو رفت و گفت :
فکر می کنم منم گاهی باید همراه شوربا کمی هم مربا بخورم وگرنه کم می آرم.
بعد به سرعت با حالتی بر خلاف چند لحظه قبل که کمی مهربانی از آن احساس میشد- خدا حافظی کرد و رفت!