Friday, January 05, 2007

شلماش نگینی آبی در کردستان سبز

شلماش نگین سبز



در قلب کردستان سبز

کوردستان خوًشه خاکی دلگیره



ار سنندج که راه میافتی – راه مقصد دور می نماید. صبح خیلی زود – هوای تازه ی گرگ ومیش شده- جاده ی سقز پر طراوت وسبز – عبور از سد قشلاق این آبی خوش رنگ- که از دیواندره و بعد سقز – کوها و کوه پایه ها و سبزی دره ها و کشت زار های گشاده رو در مقابلت به سلامی گرم به اسقبالت می آیند و مانند مردم مهربان کردستان نگاهت ربه سوی خویش میکشند..هوایی بی دود گازویل و بنزین و بدور از جنجال و غوغای بوق ماشین ها و صدای دست فروش ها – دلت می خواهد گوشه ای توقف کنی و نفسی عمیق بکشی. سی چهل کیلومتر آنطرفتر از سقز –بانه به اسقبالت می آید. مرز کردستان عراق – عبور از بازار چه ها – آدمی را به یاد حقایق فیلم " زمانی برای مستی اسب های " بهمن قبادی می اندازد. انگار قبادی دارد با تو دو باره فیلم بر داری می کند. بازار چه ها و پاسازهایی گو ناگون و اجناسی ارزان تر از جاهای دیگردر این منطقه که بدون واسطه ی حضور دلالان بدستت می رسد. تفاوت قیمت ها در اینجا با دیگر شهر های استان غیر مرزی کردستان چقدر چشمگیر و محسوس است. انچه که می خواهی از شیر شتر تا جان آدمی بدستت می رسد. دلت آرام ندارد. گشتی در شهر و گپی با اهالی با صفای آنجا. بانه با آربابای بلند قامت زیبایش بندت نمی کند. شصت و اندی کیلومتر که از بانه جدا می شوی و از دره های کم درخت و پر درخت جنگل ها و بیشه ها می گذری – از دور چشمت به سر دشت می افتد. شبش همچون ریسمانی از ستارگان در بلندای جاده ها دیده می شود. بلند و خواستنی جاده ها در میان در ه ها ی سبزمی پیچد همچون ماری به چله نشسته می نماید.. سر دشت نشسته در میان کوه ها در ارتفاع چند هزار پایی بلاتر از سطح در یا. با نشیب و فرازهایی دلنشین و جذاب با رودخانه ی زاب کوچک که از کنار شهر می گذرد و بعد به سیروان بزرگ و بعد ها در کردستان عراق به دجله و فرات می پیوندد.

سر دشت شهری مرزیست پلی میان کردستان و آذربایجان غربی – رشته ی اتصال دو قوم پایا و ماندگارکرد و ترک ایرانی که هر دو از نگاهبانان تمدن ایران زمین بوده اند و تاثیر کرد ها در این راستا به مراتب بیشتر که اولین حکومت تمدن و شهر نشینی ایرا ن را ( مادها ) کردها پی ریختند.

شلماش به رود خانه ی زاب بزرگ می ریزد و با پیوندی زیبا به سیروان دل می بندد . شلماش در کردستان بی همتاست و مانند بسیاری از چشم اندازهای دیگرش – با کوه آربابای بانه اش – با دریاچه ی مسحور کننده ی زریبارش – آبیدر سپید موی بالا بلندش –و امیریه زیبای سنندجش – با چارچراغ و پل سرخ مهابادش و با غار کرفتو و زیویه ی سقزش و ده ها چشم انداز بکر و تاریخی دیگرپر صلابت ایستاده است.

رودخانه با آب زلال و گورایش در خنکای آبشاری بی نظیر – شادی نا خواسته ی ای را در قلبت می ریزد- درختانی سر به فلک کشیده - در میان دره ای سر دشت – رستورانی کوچک نزدیک رودخانه ی بالای آبشاربا امکانات گردشگری بسیار محدودی مانند چادرها و سکوها یی هر چند کوچک اما جاییست برای خفتن و آرامیدن عا شقان طبیعت وحش و بکر کردستان.مویسقی آب و صدای (سیره ها)1 و پرند ه گان رهای جنگلی –که نخ صدایشان را به آرامش و سکوت کوهستان داده اند . پاکی هوای کوهستان ریه هایت را می شوید و نغس عمیقی جان تازه ای به کالبد خسته ات می دمد.

کمی دورتر از شلماش در بیست کیلومتری آنجا به مرزکردستان ایران و کردستان عراق می رسی. دو ایستگاه پیوند های تاریخی یک ملت. بازار چایی و بلور و برنج و ........– صدای موسیقی دلنواز کردی مرزداران را به شعف می اندازد.و به خاطرات دور و نزدیکشان چنگ می زند- تا تو جان تازه ای بگیری و از غوغا و جنجال شهررها شوی. دلت می خواهد خودتت را در آبشار بریزی و تن به خنکای آبی بسپاری – ولی فشار نیرومند آب از کنار آبشار دورت می کند.اشکوب های زیر آبشار بقدری عمیق است که کسی را یارآشکار کردن راز درونی ومتراژ واقعی آنها نیست. درخت های سر بر کشیده ی انار از نوع پر آب ترین و شیرین ترین آنها – کوچه باغ هایی از ارغوان بر آمده از دل کوهپایه . دل کندنت را از این دیار اهورایی سخت دشوارکرده است. دیگر نمی خواهی از این طبیعت جان دار و محسور کننده دل بکنی و باز گردی . برای امنیت جان مسافران پله ها و نرده هایی تازه در اطراف پرتگاه مشرف بر ّبشار جا شازی شده است.تا از صدمات احتملی عاشقان طبیعت بکاهد. این نگین آبی – با آسمان شفاف وفضای سبزش بخاطر درختان و بوته های کهن سالش براستی دیدنی ست.که سر دشت نه در آذر بایجان غربی که در دل کردستان جای دارد.



1- "سیره "نوعی پرنده رنگین بال و خوش صدا ست

No comments: